توحید صدوق استاد دکترفعالی جلسه چهل و چهارم 26/ 2/ 1395
در جلسه گذشته بیان شد که شهادت به عبودیت خد،ا خودش حصن است. انسان با این شهادت، حصن ایجاد میکند. امنیت در عبودیت و بندگی خدا و تسلیم بودن اوست و هر کس از عبودیت فاصله داشته باشد از امنیت برخوردار نخواهد بود. هر کس به دنبال امنیت و آرامش است باید از بندگی خدا شروع کرده و از مسیر ولایت به آن برسد. ولایت شرط توحید و شرط امنیت و رهایی از عذاب است.
نیم نگاهی به بحث اسوه
قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ؛ ( ممتحنه/4) قطعاً برای شما در ( پیروی از) ابراهیم و کسانی که با اویند سرمشقی نیکوست.
لَقَدْ کانَ لَکُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ مَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ؛(ممتحنه/6) قطعاً برای شما در (پیروی از)آنان سرمشقی نیکوست (یعنی) برای کسی که به خدا و روز بازپسین امید می بندد. و هر کس روی برتابد(بداند که) خدا همان بی نیاز ستوده (صفات) است.
لَقَدْ کانَ لَکُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثيراً؛ ( احزاب/21) قطعاً برای شما در (اقتدا به) رسول خدا سرمشقی نیکوست: برای آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد می کند.
نکات
نکته اول:در هر سه آیه تعبیر «لکم» و «فی» ذکر شده است. نفرمود که ابراهیم و پیامبر اسوه هستند بلکه فرمود: در ابراهیم (ع) و پیامبر(ص) اسوه است، یعنی ظرف اسوه بوده و وجود آنها برای شما اسوه است.
نکته دوم:بعد از ذکر اسوه تعبیر حسنه آمده که نشان دهندة زیباترین اسوه بودن است.
اسوه بودن در عرف، یعنی اینکه همه مثل او باشید. در هیج جایی دعوت به مشابه بودن نیامده است. لذا نمیتوان معنای اسوه بودن را به این معنا گرفت.
معنای صحیح اسوه: أسوهها به خود دعوت نمیکنند، بلکه به خدا دعوت میکنند و البته راه را نیز نشان میدهند. اسوه بودن یعنی اینکه هر کس میخواهد به سمت خدا برود، ما راه را به او نشان میدهیم. این مفهوم همان معنای حقیقت امام و اسوه بودن است. اسوهها تابلوهایی هستند که فاصله ما را با خدا نشان میدهند. اینکه در بارة امام حسین(ع) ذکر شده که ایشان سفینه النجاه[1]هستند، کشتی وسیلة رفتن به ساحل است، نه اینکه در آن بنشینیم و بمانیم یا متوقف شویم.
خلاصه اینکه اسوهها راهنمایانی هستند که راه رسیدن به خدا را به ما نشان داده و از ما دستگیری مینمایند و همچنین میزانی جهت سنجش عبودیت ما نسبت به خداوند متعال هستند.
[1]. ابن نما حلى، جعفر بن محمد، مثير الأحزان، ص4، 1جلد، مدرسه امام مهدى – ايران ؛ قم، چاپ: سوم، 1406 ق.