جایگاه مدگرایی در سبک زندگی انسان

نویسنده: سیدعلی آقایی

انسان به‌طور فطری، زیبایی را دوست دارد و از مشاهدة آن لذت می برد. تغییر لباس، لوازم زینتی و آرایش افراد نیز در همین راستا قرار دارد. بر همین اساس، خودآرایی و زینت دادن از سنّت های ثابت و دائمی است و به موازات ترقی و تنزل فرهنگ و مدنیت، ترقی و تنزل می کند، به‌طوری که از کهن ترین روزگاران نیز در هر ملت و اجتماعی، «مد» به نوعی مرسوم بوده است.
از این‌رو، «مد» و تغییر در نوع پوشش و آرایش، جزیی از تاریخ انسان به‌حساب آمده و بر جنبه های مختلف زندگی و  سبک زندگی انسان تأثیر می گذارد، که در این‌جا به دو مورد آن اشاره می کنیم:

۱) تأثیر مثبت روانی در افراد

آراستن خود و پرهیز از هر نوع آشفتگی و پریشانی، در درجة اوّل، ناشی از وجود نظام فکری و ذوق سلیم در انسان است؛ لذا به مد بودن، تغییر پوشش، خودآرایی و زینت کردن، نه تنها بر دیگران آثار مثبت روحی و روانی می گذارد و موجب تحکیم روابط انسانی می شود، بلکه اثرات روانی مثبتی نیز بر خود فرد دارد. مد مناسب می تواند به‌ویژه جوانان را از لحاظ روحی ارضا کند و به‌تدریج شادی، نشاط، نوگرایی، شکوفایی خلاقیت و نوآوری را زنده کرده و سبک زندگی انسان ها را از یک نواختی خارج کند و احساس تازه شدن را به آنان هدیه دهد.

۲) تحکیم روابط اجتماعی

انسان در میان هم‌نوعان خود و به‌صورت اجتماعی زندگی می کند و لازمة زندگی اجتماعی، ایجاد پیوند و محبت بین انسان‌‌‌‌هاست که آن نیز مستلزم آراسته شدن به زیبایی ها و زدودن زشتی ها و کلیّة عواملی است که منتهی به ایجاد نفرت و کراهت دیگران می شود.
از این‌رو، انسان به‌طور فطری، به اصلاح وضع خود می پردازد و خویشتن را با چیزهایی که مطبوع دیگران و مقبول جامعه است، زینت می دهد و بدین وسیله با تحریک حس زیبایی‌خواهی در دیگران و ایجاد ارضای روحی در آنان، زمینه را برای پیدایش انس و الفت فراهم می سازد که همین امر، در تحکیم روابط انسانی و تقویت بنیان اجتماع نقش مؤثری دارد.

تاریخچة مدگرایی

تاریخ مدگرایی را می‌توان از دو منظرِ غرب و ایران مورد بررسی قرار داد:

۱)    مدگرایی در غرب

در جوامع ابتدایی که هنوز طبقه های اجتماعی شکل نگرفته بود و رقابت های اقتصادی وجود نداشت، زنان و مردان، بدنشان را رنگ‌آمیزی و زینت می کردند، اما نه برای زیبایی. در آن زمان، همة افرادی که به‌دلیل قرابت، متعلق به گروه مشخصی بودند، خود را به شکلی خاص، «نشانه‌گذاری» می کردند تا بدین وسیله علاوه بر جنسیت، گروه و موقعیت کاری خود را از دورة کودکی تا پیری تعیین کنند. این نشانه ها، تنها به زینت‌آلات، انگشتر، النگو و مانند آن محدود نمی شد، بلکه به‌صورت شکاف و بریدگی هایی بر روی بدن بود و خال‌کوبی و رنگ‌آمیزی به شکل‌های مختلف را نیز دربرمی گرفت.
با گذشت زمان و شکل‌گیری جامعة طبقاتی، این نشانه ها دگرگون شد و به مد ـ که نابرابری اجتماعی را نشان می داد ـ تبدیل شد؛ به‌گونه ای که لوازم آرایش و مد، نشانة تقسیم‌بندی اجتماعی و تفاوت سبک زندگی میان طبقات گردید و طبقات زنان و مردانِ طبقة حاکم را از طبقات دیگر باز می شناساند.
این نوع مدگرایی، در دربار فرانسه و پیش از انقلاب کبیر فرانسه به اوج خود رسید؛ بدین شکل که شاهان، شاهزادگان و اشراف زمین‌دار، اعم از مردان و زنان، طبق مُدِ روز به بهترین شکل لباس می پوشیدند، صورت‌های خود را پودر می زدند، موهای‌شان را رنگ می کردند و از وان های توردار، زینت آلات، طلا و نظایر آن استفاده می کردند.
پس از انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ میلادی، علی‌رغم تلاش‌های کمیتة نجات ملی جهت تغییر مدها و متناسب ساختن آن با خصلت جمهوری و طبیعت انقلاب، به‌تدریج دگرگونی ارزش‌ها و عادات فرهنگی در فرانسه ایجاد شد و پس از مدتی مدهایی با نام «شگفت‌انگیزان» و «خود آرایان» نزد تجار ثروتمند بروز کرد.
شکل دیگری از مدگرایی نیز در دهة ۱۹۲۰ میلادی، به‌چشم می خورد که هنرمندان از طریق پوشش، رنگ ها و زیور آلات و یراق هایی با رنگ های فلاشی، تفاوت خود را ابراز می داشتند. در این دوران، عصبانیت جوانان اروپایی از بزرگ‌ترها و از قیود و نظم‌های اجتماعی، به تشکیل گروه هایی منجر شد که لباس‌های تیره می پوشیدند و روی بلوزهای سیاه، جمله هایی خشم‌آلود می نوشتند و شلوارهای افتاده و گشاد به تن می کردند. نمونه هایی از این دست در سایر کشورها هم دیده شده است.
با این‌همه، مد و مدگرایی به شکل کنونی، قدمت چندانی ندارد و سرآغاز آن به ۱۹۶۰ میلادی برمی گردد که تحولات وسیع اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جهان را دربرگرفته بود.
از مهم ترین این تحولات، شکل‌گیری جنبش های ضد جنگ در ایالات متحدة آمریکا بود. در همین سال‌ها، دو گروه معروف هیپی ها «Hippie» و بیتل ها «Beetele» ظهور کردند و با روی کار آمدن پانک ها «Punk» در دهة هفتاد میلادی یک مثلث اعتراضی ساخته شد. اعضای این گروه ها برای اعتراض به اوضاع خاص آمریکا و درگیر بودن این کشور در جنگ سرد با شوروی، با پرداختن به نوع لباس خاص، آرایش موی عجیب و رفتارهای اجتماعی هنجارشکنانه، تلاش کردند تا اعتراضات اجتماعی خود را بیان کنند.
این گروه ها آغازگر مدهای امروزی بودند که شکل ظاهری و ایده هایشان مورد توجه قرار گرفت و جوانان جهان به‌عنوان مد، از آن تقلید کردند.
در چند دهة اخیر نیز گروه های اعتراضی دیگری شکل گرفتند که نوع آرایش، پوشش، رفتار و موسیقی آن‌ها به‌عنوان مد مورد توجه و تقلید قرار گرفت. به‌عنوان نمونه، در ابتدای دهة ۱۹۸۰ عده ای از متفکران و اندیشمندان سیاه پوست آمریکایی، برای احقاق حقوق انسانی خود و مبارزه با تبعیض نژادی، گروهی را تشکیل دادند که یکی از اهداف آن ایجاد صلح و آرامش در آمریکا و فرونشاندن آتش دشمنی بین سیاه و سفید بود؛ به‌همین دلیل این گروه نام خود را جمهور صلح آمریکایی [Republic American Peace] یا به اختصار RAP قرار دادند. آنان با شعار آزادی و صلح اقدام به ترویج موسیقی تند «جاز» کردند که به‌همین نام نیز مشهور شد. این گروه در تداوم حیات و فعالیت خود به مرور زمان از ماهیت اصلی تفکر خود در زمان شکل‌گیری فاصله گرفت و به سرنوشت گروه پانک دچار شد، در این راستا می توان از گروه های دیگری مانند متالیک [Metalica] هوی متال [Heavymetal]، راک [Rock] و مارداک [Mardock] نیز نام برد.

۲)    مدگرایی در ایران

مدگرایی در ایران، مقاطع تاریخی پر فراز و فرودی را سپری کرده است که در نگاهی گذرا می توان آن را به شش دورة متفاوت تقسیم بندی کرد:

الف) ثبات فرهنگی و انتقال مد

هرچند ایران قدیم به لحاظ واقع شدن بر سر راه ابریشم همواره گذرگاه اقوام و فرهنگ های مختلف بود، ولی غنای فرهنگ اسلامی ایرانی این سرزمین مانع تقلیدپذیری اقشار مختلف جامعه از بیگانگان می شد. در این دوره، نه تنها به لباس های غربی‌ها توجهی نمی شد، بلکه بر کسانی که با فرهنگ ایران اسلامی آشنا می‌شدند تأثیر می گذاشت؛ به نحوی که در دورانی همچون صفویه ـ که می توان آن را عهد نگهداشتِ فرهنگ و حتی صدور آن دانست ـ کسانی همچون تاورنیه ، شاردن ، رابرت شرلی ، پادشاه سیام (تایلند) و… لباس ایرانی به تن می کردند؛ نه برای استهزا و مسخرگی، بلکه به‌دلیل آن‌که ایرانیان را مردمانی متمدن و پیشرفته، مردمانی راسخ و ثروتمند، صاحب فضیلت و هنرهای گوناگون و سنّت های زنده می دانستند.

ب) سرآغاز تاثیرپذیری از مدهای غربی

با افول دوران صفویه و روی کار آمدن پادشاهان ناکارآمد و عیاش قاجاریه، روند خودباختگی و غرب‌زدگی در ایران آغاز شد و به‌دنبال آن، از سبک زندگی، نوع پوشش و آداب و رسوم غربی نیز تقلید شد.
تاریخ ورود اوّلین مد غربی به ایران به دوران فتحعلی‌شاه قاجار برمی‌گردد که پس از اشغال ناگهانی شهرهای قفقاز به‌وسیلة ارتش روسیه و عدم حمایت دولت انگلستان از ایران، فتحعلی‌شاه از دولت فرانسه استقبال کرد و در فوریة ۱۸۰۷ میلادی در اردوگاه فینکن اشتاین بین ناپلئون و نمایندة ایران، میرزا محمدرضا خان قزوینی، عهدنامه‌ای بسته شد و طبق این معاهده طرف فرانسوی، که مخالف سیادت انگلیس بر ایران بود، تعهد کرد سلاح‌های مورد نیاز ایران را تأمین کند و تعدادی افسر توپخانه مهندس پیاده نظام برای تعلیم ارتش ایران بفرستد. همین امر، اوّلین پایه های غرب گرایی کشور را بنیان نهاد و به‌تدریج بر مهم‌ترین عنصر فرهنگی که لباس مردم ایران بود، تأثیر گذاشت.
ادامه تحصیل ایرانیان در فرنگ نیز یکی دیگر از عوامل مؤثر در تاثیرپذیری ایرانیان از سبک زندگی و مدهای غربی بود. پس از انعقاد موافقت‌نامه دو جانبه بین عباس‌میرزا و «سرهارد فورد جونز»، گروه‌های متعددی از جوانان اعیان برای کسب علم روانه انگلستان شدند که این اقدام خواه‌ناخواه گامی جهت انتقال و سرایت آداب و رسوم اروپایی به جامعه ایرانی بود؛ کما‌ این‌که این افراد در دهه‌های بعد، به‌عنوان روشن‌فکر،‌ پس از بازگشت از اروپا، آداب و رسوم و فرهنگ و حتی تفکر اروپایی را در ایران تبلیغ کردند.
معاشرت دایمی شاهزادگان و اعیان آن دوران با سفرای خارجی (به‌خصوص انگلستان و روسیه) نیز نقش تعیین‌کننده‌ای در گسترش مدهای غربی در ایران داشت. به اعتقاد کنت دوسرسی : «معاشرت دایمی شاهزادگان ایرانی با سفرای انگلستان و روسیه آن‌ها را کمابیش از آداب و رسوم آگاه ساخت.»

ج) نهادینه شدن مدگرایی غربی در ایران

با توجه به وقایع مختلف ۴۸ سال حکومت ناصرالدین‌شاه قاجار، دوران حکومت وی را می‌توان عصر پذیرش فرهنگ اروپایی و نهادینه شدن مدگرایی در ایران نامید. برخی از این جریانات که منجر به نهادینه‌شدن مدگرایی غربی در ایران گردید به شرح ذیل است:

یک) سفر ناصرالدین‌شاه به فرنگ

ناصرالدین‌شاه قاجار، اوّلین پادشاهی بود که رسماً از اروپا دیدن کرد.  یکی از آثار آشکار سفر ناصرالدین‌شاه به اروپا، دستور او به تغییر و تحول در لباس زنان دربار بود که به‌تدریج به سطح جامعه نیز سرایت کرد.

دو) آغاز به کار مدارس خارجی در ایران

در راستای گام‌هایی که در جهت اصلاحات آموزشی برداشته می‌شد، به‌تدریج درهای مدارس جدید فرانسوی، آمریکایی و امثال آن در پایتخت (تهران) به روی دختران و پسران باز شد.
با ورود دختران و پسران ایرانی به مدارس جدید، که بیشتر از طبقة فرادست و اعیان‌زادگان و اشراف‌زادگان و درباریان و خان‌زادگان بودند، پوشاک آنان نیز متحول شد.
در واقع، مدارس، اوّلین پایگاه نشر فرهنگ جدید پوشاک، به سبک اروپایی بود و اوّلین دختر مسلمان ایرانی در زمان ناصرالدین‌شاه، تنها آن‌موقع توانست چادر خود را برداشته و به مدهای غربی تن دهد، که در مدرسة آمریکایی تربیت یافت.

سه) تشویق به مدگرایی غربی در مطبوعات

در سال ۱۸۵۰ میلادی،‌ یعنی دو سال پس از روی کار آمدن ناصرالدین‌شاه، به ابتکار میرزا تقی‌خان امیرکبیر، اوّلین روزنامة فارسی چاپ شد.
نکتة اساسی و درخور توجه آن بود که غالب مؤسسان و بنیان‌گذاران و نویسندگان این روزنامه‌ها و نشریات، کسانی بودند که به مدرنیزه کردن ایران و نوسازی و بازسازی فرهنگی جامعه گرایش نشان می‌دادند؛ در نتیجه در روزنامه‌ها و نشریات خود، به نحوی لباس سنّتی را به سخره می‌گرفتند و حتی آگهی تبلیغاتی مربوط به دوخت لباس مدل اروپایی درج می‌کردند و مردم را به استفاده از لباس‌های مدل اروپایی ترغیب و تشویق می‌کردند.

چهار) حضور زنان خارجی در ایران

از دیگر عوامل تأثیرگذار در آغاز مدگرایی غربی در ایران، می‌توان به حضور همسران سفرا، مأموران سیاسی، گردش‌گران و تجار خارجی مقیم ایران اشاره کرد که زنان دربار بر اثر مراوده و برخورد با آنان تحت‌تأثیر قرار گرفته و کم‌کم در پوشش و سبک زندگی، به تقلید از آنان پرداختند.
از سوی دیگر نیز برخی از تجار با وارد کردن برخی لباس‌ها،‌ مدهایی را رواج می‌دادند.  نتیجة روند فرنگ‌مأبی ناصرالدین‌شاه و به‌دنبال آن مظفرالدین‌شاه و سپس محمدعلی‌شاه، و همچنین عواملی مانند افزایش تعداد روشن‌فکران غرب‌گرا و غرب‌زده و در پی آن تضعیف قدرت دین و روحانیت، ‌وفور خارجی‌ها و نیز گسترش حضور و نفوذ آنان در ادارات و مناصب کلیدی کشور، رشد و ظهور مدارس جدید و اضمحلال تدریجی مکتب‌خانه‌های قدیم و فقر عمومی، باعث شد که مردم ایران روحیة ‌مستقل و متکی به خود را کاملاً از دست بدهند، لذا علاوه بر واگذاری امور حیاتی کشور به اروپایی‌ها، مثل ادارة گمرک، فرهنگ‌ آنان نیز در اختیار اروپایی‌ها قرار گرفت به‌نحوی که مقلدانه به خواست‌های فرهنگی اروپایی‌ها تن می‌دادند.
بر همین اساس، افراد طبقة فرادست (شاه، شاهزادگان، ‌زنان حرم‌سرا، درباریان،‌ کارکنان دولت، تجار، نظامیان عالی‌رتبه و…) خیلی سریع این امر را پذیرفتند و به‌دنبال آن مردم شهرها و حتی قبایل و طوایف نیز به تقلید از مدهای غربی پرداختند. تب «اروپایی پوشیدن»‌ و «اروپایی فکر کردن» و «اروپایی زندگی کردن»‌ در تار و پود افکار و آرزوهای بسیاری از اقشار ایرانی رسوخ کرد.
به‌تدریج با افزایش جمعیت اروپایی‌ها در ایران و رسوخ فرهنگ اروپا بین مردم پایتخت و شهرهای بزرگ دیگر و میان اقشار طبقة فرادست و بالا،‌ خیاط‌هایی هم پیدا شدند که انواع لباس را بر طبق مدل اروپایی می‌دوختند.

د) اوج‌گیری مدگرایی غربی

با اتمام سلطنت قاجاریه و به سلطنت رسیدن رضاشاه و اقدامات قلدرانه وی در زمینة پوشش زنان و مردان و باز شدن دروازه‌های ایران به سوی فرهنگ مبتذل غربی توسط محمدرضا پهلوی، مدگرایی و تقلید از پوشش غربی در ایران به اوج خود رسید.
در نخستین سال‌های حکومت رضاخان، اوّلین حرکت منسجم برای تغییر در لباس ایرانیان، از سوی مجلس شورای ملی آغاز شد. پارلمان در ۲۹ بهمن ۱۳۰۱ شمسی تصویب کرد که همة ‌کارکنان شهری، اعضای کابینه و نمایندگان مجلس، در طول ساعات کاری، باید کت و شلوار آبی رنگ بپوشند و کلاهی لبه‌دار موسوم به کلاه پهلوی بر سر کنند.
شش سال بعد، یعنی در سال ۱۳۰۷، قانون لباس یکسان شامل کت و شلوار اروپایی و کلاه لبه‌دار موسوم به کلاه پهلوی برای همة‌ اقشار مردم که در مناطق آب و هوایی مختلف زندگی می‌کردند بدون در نظر گرفتن این نکته که لباس هر منطقه‌ای گویای هویت اقوام مختلف ایرانی و از سویی متناسب با شرایط اقلیمی همان منطقه است، به تصویب رسید و به اجرا درآمد.
در این قانون، متخلفان با جزای نقدی سنگین مجازات می‌شدند، به‌گونه‌ای که در مادّة سوم این قانون تأکید شده بود که سرپیچی‌کنندگان از این مقررات، به یک تا پنج تومان جزای نقدی یا تا هفت روز حبس محکوم می‌شوند.
در سال ۱۳۰۹، زمانی که دیکتاتوری رضاخان تثبیت شده بود، دولت ورود کلاه‌های زنانه را آزاد اعلام کرد ، که این اقدام می‌توانست نقش مؤثری در ترویج مدهای غربی ایفا کند.
رضاخان در سال ۱۳۱۳، پس از مسافرت به ترکیه و ملاقات با آتاترک و مشاهدة مظاهر غرب، بر این باور شد که حجاب سبب عقب‌افتادگی ایران‌زمین است! از همین‌رو با فراهم کردن مقدماتی، در نهایت در دی ۱۳۱۴، پوششی غربی و بدون پوشش موی سر برای زنان اجباری کرد  که با این اقدام یکی از بزرگ‌ترین موانع حضور مدهای غربی در ایران از میان برداشته شد.
روند مدگرایی که با سلطنت رضاشاه شتاب گرفته بود در دوران محمدرضا پهلوی اوج بیشتری گرفت. لذا می‌بینیم در دوره رضاخان که شروع تسری تجدد و مدگرایی به مردم عادی بود، با ایجاد مغازه‌های خیابان جمهوری و شکل‌گیری طبقه متوسط ایرانی در سال‌های بعد، بحث مد داغ‌تر شد و مدی همچون هیپی‌گری به‌عنوان اولین مد توسط جوانان ایرانی از غرب اقتباس شد.

هـ) بازگشت به مد بومی

به‌دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و تحولات بنیادین فرهنگی در اقشار مختلف جامعه، بسیاری از مدهای غربی به فراموشی سپرده شد و جای خود را به مدهای بومی داد که برخاسته از ارزش‌های والای انسانی بود. این امر به‌ویژه در دوران جنگ تحمیلی نمودِ بیشتری پیدا کرد، به‌گونه‌ای که در طول سال‌های پس از انقلاب، ‌تنها زمانی که نوعی مدگرایی خاص و انحصاری از پوشش و گویش ایرانی اسلامی رقم خورد، دوران هشت سال دفاع مقدس بود. در این دوره، پوشش بسیجی‌های زمان جنگ و بعد از جنگ، ‌در قالب افراد حزب‌اللهی از نوع آرایش موها، نوع محاسن و نوع لباسی که می‌پوشیدند در قالب یک مد در جامعه رایج گردید.
هم‌اکنون نیز با گذشت سال‌ها از دفاع مقدس،‌ می‌توان «چفیه» را یکی از نمادهای ارزشی در بین اقشار انقلابی ایران به‌عنوان مد قلمداد کرد. این نماد ارزشی را ابتدا رزمندگان دلاور بسیجی در جبهه‌ها مد کردند؛ ولی پس از استفادة‌ مُدامِ مقام معظم رهبری در دیدارهای مردمی و جلسه‌های عمومی و نیز مشاهدة مردم از رسانة ملی، عموم مردمِ با اخلاص و حزب‌اللهی ایران، به پیروی از ایشان، آن را به‌عنوان یک نماد ارزشمند از فرهنگ جبهه پذیرفتند و هنوز یاد و خاطرة ‌سلحشوری رزمندگان اسلام را با این حرکت گرامی می‌دارند. حتی امروزه نوجوانان و جوانانی که دوران جبهه و جنگ را درک نکرده‌اند، در همایش‌های ملی و راهپیمایی‌ها چفیه بر دوش دارند.

و) رشد مدگرایی پس از تهاجم فرهنگی

پس از اتمام جنگ تحمیلی و آغاز جنگ نرم، کشورهای غربی به‌ویژه آمریکا، با سرمایه‌گذاری‌های کلان خود، تهاجم جدیدی را به فرهنگ جوانان این مرز و بوم آغاز کردند. در این تهاجم گسترده که از سوی مقام معظم رهبری (دام ظله) به تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی نام‌گذاری گردید، روند جدیدی در ترویج مدگرایی غربی در کشور عزیزمان پدیدار شد.
در این مقطع زمانی به‌دلیل رواج تکنولوژی ارتباطات و راه یافتن رایانه، اینترنت و امواج ماهواره‌ای به منازل و همچنین عدم توجه مسئولان فرهنگی به هشدارهای مقام معظم رهبری مبنی بر مقابله با تهاجم فرهنگی، با کمال تأسف باید اذعان کرد که مجدداً آهنگ پیروی از مدهای غربی مخصوصاً در میان دختران و پسران جوان روندی صعودی یافته است و این روند همچنان با شتابی روزافزون سیر صعودی خود را طی می‌کند.

پایش سبک زندگی، سال چهارم، شماره ۱۸، فروردین ۱۳۹۶، صفحات ۵۹-۶۳.

مطالب مرتبط
ارسال پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.