زندگی معنوی ـ جلسه بیست و نهم مورخ 24/ 3/ 1394
در جلسه پیشین، با توجه به آیه 118 سوره توبه، بیان شد که خداوند نخست به انسان توفیق توبه را میدهد، سپس انسان تائب شده و پس از آن، خدا توبه آدم را میپذیرد. مانند دعا و اهل تقوا که بین دو اجابت و دو هدایت، قرار دارند. و اما ادامه بحث:
آیه سوم:خداوند در سوره هود میفرماید:
وَ یَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُم مِّدْرَارًا وَ یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلىَ قُوَّتِکُمْ وَ لَا تَتَوَلَّوْاْ مجُْرِمِینَ؛ و اى قوم من، از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه کنید [تا] از آسمان بر شما بارش فراوان فرستد و نیرویى بر نیروى شما بیفزاید، و تبهکارانه روى بر مگردانید.[1]
نکات مربوط به آیه:
نکته اول:در قرآن، گاهی فرد مورد خطاب قرار میگیرد، گاهی جمع و گاهی کل انسانها. بیشترین تخاطب به صورت سوم است، سپس به صورت دوم. تخاطب به صورت مفرد شامل افرادی است که در مقام اعلی علیین قرار گرفتهاند، مانند خطاب به پیامبر (ص). خطاب به جمع در این آیه، نشان میدهد اگر کسی میخواهد مورد تخاطب خدا قرار گیرد باید خود را در جمع قرار دهد مانند مومنین یا متقین.
نکته دوم:قوم به معنای قیام کننده است؛ البته، قیام درونی. پس معنای آیه چنین میشود: ای کسانی که تصمیم گرفتهاید قیام کنید.
نکته سوم:یکی از مسیرهای درونی قیام، طلب مغفرت از خداوند است: «اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ». در خواستنها انسان به غفران بیشتر محتاج است تا باغ و بستان، همسر و … .
نکته چهارم:غفران از ماده غفر به معنای ستر و پوشش است. بنابراین، روح استغفار این است که خداوند کاری کند تا دیگران گناه انسان را نبیند، ولی گناه هست و محو و نابود نمیشود. محور استغفار، حفظ آبروی انسان گناهکار است.
تکنیک عملی:خیلی کار به کار دیگران نداشته باشیم مگر جایی که وظیفه و ماموریتی باشد؛ زیرا هر کس تلاش کند آبرویی را ببرد آبرویش میرود. پیامبر(ص) فرمود:
لَا تَطْلُبُوا عَثَرَاتِ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَرَاتِ أَخِیهِ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثَرَاتِهِ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثَرَاتِهِ یَفْضَحْهُ وَ لَوْ فِی جَوْفِ بَیْتِهِ؛ هرکسی آبروی مومنی را بریزد، خداوند آبروی او را میریزد. حتی اگر در خانه خودش هم باشد.[2]
بنابراین، هرکسی که آبرویی نبرد، محال است آبرویش برود پس اگر از شما آبرویی ببرند مشخص است که آبرویی بردهاید.
نکته پنجم: کسی که طلب غفران میکند تحت اسم غفور خداوند قرار میگیرد.
نکته ششم:«رب» یعنی مالک مدبر؛ یعنی، او لحظه به لحظه جهانش را تدبیر و مدیریت میکند. این که متعلق استغفار در «اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ»، ربّ است، نشان میدهد که خدا به واسطه اسم ربّش، مدیریت کرده و آبروی انسان مستغفر را حفظ میکند. به عبارت دیگر، خاصیت طبیعی فعل، آشکار شدن است مگر آنکه استغفار کرده و خدا نیز آن را بپوشاند.
نکته هفتم:«اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ» نشان میدهد که توبه، غیر از استغفار است. «استغفار» یعنی دیگران نبینند و «توبه» یعنی پاک کردن گناه.
نکته هشتم:«یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُم مِّدْرَارًا»؛ یعنی، پس از توبه، خدا آسمان را بر شما میفرستد آن هم فراوان و کثیر.
نکته نهم:«وَ یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلىَ قُوَّتِکُمْ» نشان میدهد:
· هر کس تائب شود خدا او را توانمند میکند. زیرا انسان تائب که به سمت اسم توّاب خدا میرود خداوند او را به اسماء دیگری نیز میرساند مانند قادر و قدیر.
· طبق اصل توحید، فقط خدا قادر است. بنابراین، هر کس طالب قدرت است باید از او بخواهد. راهش هم استغفار و توبه است.
· اگر انسان در مسیر تائب شدن باشد، خدا نیز به طور تدریجی بر عزت و قدرت او میافزاید.
نکته دهم: اسغفار و توبه، مسیر دستیابی به نعمت فراوان: همه انسانها به دنبال بخش دوم آیه (یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُم مِّدْرَارًا) هستند. این بخش متوقف بر بخش اول آیه (اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ) است. درحالی که همه انسانها چنین مسیری را نمیپیمایند.
[1]. هود/52. [2]. کلینی، الکافی، ج2، ص355.