زندگی معنوی ـ جلسه سی و ششم ـ مورخ 1/ 9/ 1394
در جلسه گذشته گفتیم که تحقق توبه، سه شرط دارد: ندامت، عذرخواهی خواستن و ریشهکنی گناه. «ندامت» یک احساس پاک درونی است که به دلیل یک عمل یا فکر خوب، از سوی خدا به انسان عطا میشود و به جهت اصیل بودن، او را به خدا نزدیک میکند. و امّا ادامه بحث:
راه کمال از درون میگذرد
نکات مربوط به راه کمال:
نکته اول: قرآن، دو واژه ناظر به راه دارد: سبیل و صراط، با این تفاوت که سبیل به صورت جمع هم استعمال شده ولی صراط، فقط به صورت مفرد آورده شده است.[1] گاهی سبیل در قرآن به شیطان منسوب شده[2] اما صراط همیشه مستقیم است.
نکته دوم: دو وجه برای جمع سبل و صراط است؛ وجه اول اینکه صراط، جامع سبل است؛ یعنی، سبل، به منزله نهرهای کوچکی است که جامع همه آنها، شاهراه وسیعی به نام «صراط» میباشد. در این وجه، سبیل به خدا میرسد. امّا وجه دوم اینکه صراط، ادامه سبل است؛ یعنی، سبیل راهی درونی به سمت خداست که در ادامه به شاهراه بزرگی به نام «صراط» میرسند. در این وجه، سبیل به خدا نمیرسد.
در هر دو حالت، صراط، کلیتر از سبیل است بنابراین، راهی که انسان را به خدا میرساند، صراط است.
نکته سوم:سبیل، همان قوس صعود است. در نظام اسماء، الله اسمی است که مستجمع جمیع اسماء الهی میباشد. ذیل اسم الله، اسماء جمال و جلال الهی قرار دارند. آخرین سطح نظام اسماء، اسماء جزئیاند که ذیل آن، اسمی قرار ندارد بلکه مظهر آن اسم وجود دارد. میان اسم و مظهر آن، دو رابطه برقرار است؛ قوس نزول: رابطه بین اسم و مظهر را گویند و قوس صعود: رابطهای است بین مظهر و آن اسم، که همان سبیل است.
هر مظهری، فرد منحصر به فرد و هر اسمی، اسم منحصر به فرد است. بنابراین، مسیر تکامل انسان از خود تا اسم مربوط به خود منحصر به فرد و ویژه است. به عبارت دیگر، سبیل برای هر انسانی، منحصر به فرد بوده و از درون او آغاز میشود. در ادامه، فرد به اسم الله میرسد که همان صراط است.
نکته چهارم: صراط در قرآن، همیشه با وصف مستقیم میآید. مستقیمبا قیام، اقامه، قیامت و قائم، هم خانواده است. صراط مستقیم، راهی است که آدمی را به سمت اسم «القائم» و «القیوم» خداوند هدایت میکند. صراط مستقیم، صراطی است با قیام درونی همراه است و انسان را تا قیامت کبری میبرد. تمام خوبیها در درون صراط مستقیم قرار دارند.
نکته پنجم: تمام خوبیها و ارزشها، راههایی به سمت خدا هستند:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَ افْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛[3] اى کسانى که ایمان آوردهاید، رکوع و سجود کنید و پروردگارتان را بپرستید و کار خوب انجام دهید، باشد که رستگار شوید.
هر کس با انجام هر کار خیری خود را در سبیل خدا قرار میدهد و با ترک آن از آن مسیر، خارج میشود.
نکته ششم: ایمان، اولین فعل خیر است. زیرا هر فعل خیری، هم حسن فاعلی میخواهد و هم حسن فعلی. ایمان، حسن فاعلی میآورد.
نکته هفتم:صاحب صراط، مظهر اسم جامع است؛ یعنی، حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص).
نکته هشتم:جامعترین، خلوتترین و سریعترین مسیرها، گذشت و بخشندگی است.
انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالاً وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛[4] سبکبار و گرانبار، بسیج شوید و با مال و جانتان در راه خدا جهاد کنید. اگر بدانید، این براى شما بهتر است.
وجه اشتراک «جاهِدُوا بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ »، گذشت است؛ گذشت از مال و گذشت از جان.
نکته نهم: نصرت امام حسین علیه السلام، شبیه او شدن است که بالاترین حدّ آن، شهادت است.
نکته دهم:«عفو» یعنی گذشت از خطای دیگران، و بالاتر از آن صفح است. عفو، یعنی گذشتن از ظلم دیگران به خود، بگونهای که حتی در ذهن و درون خود نیز به فکر جبران نباشیم، گویا اصلا ظلمی به ما نشده است. بنابراین، عفو حاصل نمیشود مگر توسط خداوند متعال؛ زیرا انسان آنقدر ضعیف است که حتی توانایی بیرون کردن یک خاطره تلخ را ندارد.
نکته یازدهم: «صفح»، همان عفو است همراه با زیبا دیدن. انتخاب احسن، نیازمند دیده زیبابین است و این دیده است که با نظام کل، هماهنگ است:
الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طینٍ؛[5] همان کسى که هر چیزى را که آفریده است نیکو آفریده، و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد.
[1].یَهْدی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ یَهْدیهِمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (مائده/ 16)، وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ(عنکبوت/ 69 )، وَ ما لَنا أَلاَّ نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلى ما آذَیْتُمُونا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ(إبراهیم / 12). [2]. وَ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ وَ لِتَسْتَبینَ سَبیلُ الْمُجْرِمینَ (انعام/55)، وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً وَ قالَ مُوسى لِأَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی فی قَوْمی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدینَ (اعراف/142)، قالَ قَدْ أُجیبَتْ دَعْوَتُکُما فَاسْتَقیما وَ لا تَتَّبِعانِ سَبیلَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ(یونس/89). [3]. حج/77. [4]. توبه/41. [5]. سجده/7.