زندگی معنوی دکتر فعالی جلسه سی و هفتم مورخ 8/ 9/ 1394
در جلسات گذشته، پس از گناهشناسی، شرایط تحقق توبه، مطرح شد و گفته شد که این شرایط عبارتند از: ندامت، اعتذار و اقلاع. همچنین بیان شدکه «ندامت»، یک احساس پاک درونی است که به دلیل یک عمل یا فکر خوب، از سوی خدا به انسان عطا میشود و به جهت اصیل بودن، او را به خدا نزدیک میکند. ندامت از آن جهت خوب است که نشانة صداقت میباشد. از نشانههای مهم صداقت این است که انسان حقوق پایمال شده دیگران را جبران میکند. در ادامه، به اعتذار و اقلاع میپردازیم.
شرط دوم: اعتذار(عذرخواهی و پوزش طلبی)
نکته اول:پوزش طلبی دو گونه است:
1. در برابر خدا
اعتذار نسبت به خدا یعنی نوعی اعتراف به سوءعمل خود در برابر خداوند. پشیمانی، دعا، ثنا (حمد) از مصادیق عذرخواهی در برابر خداست امّا استغفار (طلب مغفرت) نمونه بارز آن است. دعای عرفه، ابو حمزه ثمالی، دعای خمسه عشر، ادعیه شاکرین و تائبین، اظهار عذر در برابر خدا هستند.
2. در برابر بندگان خدا
نکته دوم:اعتذار در مقابل بندگان به معنای حلالیت طلبی از کسانی است که حق آنها توسط ما پایمال شده است. این واجب و لازم است تا دل دیگران نسبت به شما صاف نشود و تا حقوقی که بر گردن شماست از گردنتان رها نشود، از قرب خبری نیست.
نکته سوم:اعتذار در مقابل بندگان آنجایی که حقی پایمال شده روا میباشد امّا اظهار گناه نزد بندگان خطا است. اظهار گناه فقط در نزد خداست. خداوند میخواهد مؤمن عزّت داشته باشد و آبرویش نریزد.
نکته چهارم:از روایات بدست میآید که اگر شخصی خواست مقابل شما عذرخواهی کند، اولا، عذر او را بپذیرید حتّی اگر دروغ بگوید؛ زیرا همین که عذرخواهی میکند، خودش را نزد شما کوچک کرده است. ثانیا نباید جوری برخورد کنید که شخص حتّی نزد شما، عذرخواهی کند.
شرط سوم: اقلاع
نکته اول:اقلاع به معنای ریشه کنی است. کندن چیزی از ریشه، بیخ و بن. توبه این نیست که به گناه قبلی بازنگردیم. توبه این است که ریشههای خطای گذشته را از درون خود و وجودمان بیرون افکنیم. اگر کسی میخواهد به جنّت موعود برود باید در تمام ابعاد وجودیش، پاک شود.
نکته دوم:یکی از تکنیکهای اقلاع این است که به گناه نزدیک نشویم. امروزه ورود به حریمهای گناه راحتتر شده است.
نکته سوم:اقلاع، تدریجی است. به عنوان مثال، شخص نگاه حرام آلود دارد. تصمیم میگیرد که عمل شهوانی خود را ترک کند امّا هنوز مرتکب میشود. گاهی نگاه نمیکند. زمانهایی که نگاه نمیکند بیشتر میشود. زمانهایی که نگاه نمیکند بیشتر و بیشتر میشود. زمانهایی که نگاه نمیکند بیشتر و بیشتر و کلاًّ نگاه نمیکند. زمانهایی که نگاه نمیکند بیشتر و بیشتر ولی دلش رنج میبرد، خودش را فریب میدهد و زیرکانه نگاه میکند. اصلاً نگاه نمیکند ولی در دل و ذهنش هست. نگاه ذهنی گاهی از ذهنش خطا میکند. (هنوز دغدغة شهوت دارد). نه عمل، نه نگاه، نه خود را فریب میدهد و نه یواشکی زیر چشمی نگاه میکند، ذهنش نیز مشغول نمیشود خوشا به حال کسی که دغدغة جنسی حتّی از نوع ذهنیاش نداشته باشد. برای همیشه تصمیم بگیرد که ذهنش مشغولیت ذهنی نداشته باشد. آن زمانی که به این مرحله برسد، به عصمت ذهنی در باب شهوت رسیدهاید. در این حالت در عمق وجود به طهارت رسیدهاید. چنین انسانی با دیگران متفاوت است.
اقلاع یعنی رسیدن به اوج تفاوت مثبت
نکته چهارم:اقلاع، برکندن ریشههای سوء عمل میباشد. مهمترین ریشة سوء عمل، مفهوم دینی بنام «هوای نفس» است.
به لحاظ انسانشناسی درون هر انسانی سه بعد وجود دارد:
1. عقل و معرفت و دانش ( بینشها )
2. احساسات و عواطف (گرایشها)
3. اراده (توانشها)
هر کاری که انسان میخواهد انجام دهد، آن را میشناسد، سپس آن را میخواهد، بعد از آن قدرتی اعمال میکند که نام آن اراده است. قبل از هر عملی در انسان این سه امر محقق میشود. اینها را مبادی درونی فعل اختیاری گویند.
احساسات و عواطف و خواستنها دو دستهاند: 1. خواستن در مسیر خدا (همسو با اهداف خلقت) 2. خواستههایی مخالف مشیّت خدا (منافی با دستگاه خلقت). هوای نفس یعنی خواستههای نامشروع، و اقلاع یعنی ریشهکنی و از بین بردن هوای نفس. اقلاع نفس، یعنی خواستههای خویش را آن زمان ارضا کنیم که در مسیر دستگاه آفرینش باشد.
کنترلها دو گونهاند: درونی و بیرونی و آنچه مهم است کنترل درونی است، و تقوا، یعنی کنترل درونی.
مدیریت خواستهها، یعنی این که، هر کس خواستههایش دست خودش باشد و آن خواستههایی را که در مسیر الهی است ارضا کند.