زندگی معنوی ـ جلسه سی و پنجم ـ مورخ 24/ 8/ 1394
در جلسه گذشته، سه معرفتی را که جناب خواجه برای گناه شناسی ذکر کردند توضیح داده شد. این سه معرفت عبارت بودند از:
1ـ معرفت نسبت به خروج از عصمت الله حین ارتکاب معصیت
2ـ معرفت نسبت به شرمساری از احساس لذت گناه، و این که برای شادمانی در حین گناه، باید تقاص پس داد.
3ـ معرفت نسبت به شرمساری حاصل از پافشاری بر گناه، همراه با یقین داشتن به نظارت خداوند
پس از گناهشناسی، جناب خواجه، درباره شرایط توبه می نویسد:
«شرایط التوبة ثلاثة أشیاء: الندم و الاعتذار و الإقلاع»؛ توبه سه شرط دارد: ندامت، عذرخواهی خواستن و ریشهکنی که کامل کننده دو شرط پیشین است.
شرط، یعنی چیزی که اگر نباشد مشروط هم نخواهد بود؛ بنابراین، اگر این سه شرط نباشند توبه نیز محقق نخواهد شد.
توضیح شرط اول: حالت ندامت
نکته اول:ندامت یعنی احساس پشیمانی داشتن
قرآن کریم به احساسات و حالاتی که بر نفس انسان، عارض می شوند بسیار اهمیت می دهد. حالاتی مانند منوعا[1]، وجلت[2]، جزوعا[3]، سرورا[4]، فرح[5] و حسّ ایمان[6] که بالاترین آنهاست. ایمان یعنی امنیت، صلح باطنی و آرامش. ایمان یعنی معرفتی که به قلب وارد شود و به همان میزان، در مقام عمل، ظاهر میگردد. تسلیم، نتیجه ایمان است. بنابراین، ایمان یک حسّ است.
پیشنهاد پژوهشی:«نسبت احساسات با عقل، و با قلب در قرآن» قابل پژوهش و بررسی است.
نکته دوم: توصیف احساسات، معمولا مشکل است. وقتی از بیان یک حس ناتوان هستیم چگونه می توانیم علت و معطی آن باشیم. بنابراین، دهنده احساس به آدمی، خداوند است، البته خدا نیز مطابق با عمل انسان، احساسات را در او می آفریند، یعنی انسان کار بدی انجام می دهد، و حس بدی در او ایجاد می شود وساعات و روزهای تلخی پیش روی او قرار می گیرد. این، همان معنای نار است: «الَّتی تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَة».[7] این حس بد نیز، عمل بدی را به همراه خواهد داشت، یعنی:
عمل ….. حس ……. عمل
بنابراین، حس پشیمانی، زوری نیست بلکه به انسان داده می شود.
سوال: اگر ندامت یک حس پاک است چگونه است که پس از یک عمل گناه حاصل می شود؟
پاسخ: حس پاک ندامت، نتیجه گناه نیست بلکه نتیجه فعل خوب انسان گناهکار است؛ چه فعل بیواسطه مانند توبه، و چه فعل با واسطه، مانند دعای خیر پدر و مادر.
نکته سوم:ندامت، نشانه صداقت است، چون در این حالت، انسان تصدیق می کند که از هماهنگی نظام عالَم خارج شده و از حدود الهی تجاوز نموده است. درنتیجه در صدد بازگشت برمیآید. پس ندامت اولین گام برای بازگشت است. بازگشت انسان به فطرت و خود واقعی و دور شدن از خود غیرواقعی. پس بیاییم خودمان باشیم و مسئولیت کردار زشت خویش را بپذیریم، نه این که دیگران را مقصر بدانیم.
از خودبیگانگی و مقصریابی، دو مشکل اصلی بشر است.
نکته چهارم:ندامت، یک وضعیت قلبی و یک امر درونی است، در مقابل بیرون، ظاهر و جوارح.
حال، سوال این است که رابطه درون وبیرون چگونه است؟
در پاسخ به این سوال، سه مطلب را مطرح میکنیم.
مطلب اول:سه رویکرد در این باره وجود دارد:
1ـ برونگرایی افراطی و نفی درون: مانند پوزیتویستها که برای درون، هیچ نقشی قائل نیستند.
2ـ درونگرایی افراطی و نفی بیرون: نگرش مرتاضانه و صوفیانه این گونه اند.
3ـ توازن و تعادل میان درون و بیرون: رویکرد اسلام، در این دسته میگنجد. در این رویکرد ضمن اهمیت دادن به درون (علیکم انفسکم)، به احکام اجتماعی مانند تشکیل خانواده و حکومت نیز توجه می دهد.
دیدگاه اول و دوم، در تقابل با یکدیگر هستند به همین دلیل، وقتی غرب به افراط کشیده شد به سمت عرفانهای شرقی کشیده شد و ما شاهد ظهور عرفانهای نوظهور با خاستگاه شرقی در غرب هستیم.
مطلب دوم:انسانها نیز سه دسته اند:
1ـ برونگرای افراطی: برخی از انسانها فقط به محیط و بیرون، معطوف هستند و حاضر نیستند برای خودشان وقت بگذارند. درون این آدمها با بیرونشان پر شده است و حتی وقتی که به درون خود توجه می کنند به همان تصاویر بیرونی مشغولند. یعنی درون و بیرون آنها یکی است و البته این ، خود نوعی از صداقت است.
2ـ درونگرای محض: این دسته از انسانها برای کنترل درون خویش، در ظاهر هم از محیط، میگریزند و جدا میشوند، مانند مرتاضین و صوفیان.
3ـ تعادل و توازن میان درون و بیرون: این انسانها در ظاهر با محیط و بیرون ارتباط دارد ولی در درون از آنها جداست. یعنی در عین حالی که در میان جمع است ولی درونش سرشار از بیرون نیست بر خلاف جلوت بیرون، دارای خلوت درون است.
از نظر اسلام، انسان باید انعزال درونی داشته باشد و قلبا منزوی باشد هرچند در بیرون با مردم، همراه است. بنابراین، انسان مومن کسی است که میان درون و بیرونش دیواری بکشد و بیرون را به درون راه ندهد. از این رو، وقایع بیرونی، او را منفعل نخواهد ساخت. وقایع ناخوشایند بیرونی نیز نسبت به چنین انسانی، به مبدا خود بازخواهند گشت مانند بستهای پستی که به دلیل عدم قبول گیرنده به سوی فرستنده برگشت داده خواهد شد.
مطلب سوم: جمع میان درون و بیرون، به معنای مساوی بودن این دو نیست بلکه اصالت با درون است، همانطور که ایمان نسبت به عمل، اصالت دارد.
مطلب چهارم: مهمترین نکته آن است که به یکی از چهار دلیل زیر، درون نسبت به بیرون، اصالت داده شده است:
1ـ دستیابی به شادی
2ـ نائل شدن به یک قدرت ماورائی.
3ـ دفع سموم درونی مانند عداوت و خصومت.
4ـ برای رسیدن به قرب خدا، لقاء او و احساس حضور او: در این صورت، سه هدف سابق هم تامین خواهد شد.
«ندامت» یک احساس پاک درونی است که به دلیل یک عمل یا فکر خوب، از سوی خدا به انسان عطا میشود و به جهت اصیل بودن، او را به خدا نزدیک می کند.
[1]. وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً.(معرج/21) [2]. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ.(انفال/2) [3]. إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً.(معارج/20) [4]. فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً.(انسان/11) [5]. فَإِنْ أَعْرَضُوا فَما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفیظاً إِنْ عَلَیْکَ إِلاَّ الْبَلاغُ وَ إِنَّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسانَ کَفُورٌ.(شوری/48) [6]. هُوَ الَّذی أَنْزَلَ السَّکینَةَ فی قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ لِیَزْدادُوا إیماناً مَعَ إیمانِهِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ کانَ اللَّهُ عَلیماً حَکیماً (فتح/ 4) [7]. همزه / 7.