زندگی معنوی ـ جلسه 60
در جلسه گذشته گفتیم که تقوا میان دو هدایت است؛ هدایت نخست که هدایتی است قبل از تقوا، و هدایت پسینی که هدایتی است پس از تقوا. انسان نخست باید هدایتی پیدا کند که به سوی تقوا برود و پس از حصول تقوا، رسیدن به درجات بالای تقوا با قرآن است. در ادامه گفته شد که «و لتنظر»؛ یعنی، مراقبت، محاسبه و دقّت کردن. یکی از ویژگیهای مؤمن این است که به آیات و نشانههای عالم هستی، توجه کند.
و اما ادامه بحث
نکات مربوط به فراز«وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ»:
نکتة اول:روح این فراز، یک نکته است و آن، مراقبت است. انسان باید نسبت به آنچه برای فردا میفرستد، مراقبت و محافظت داشته باشد. محافظت نسبت به عمل، دو بُعد دارد: 1ـ توجه به حسن فعلی 2ـ توجه به حسن فاعلی.
رعایت حسن فعلی، یعنی اجتناب از محرّمات و مکروهات، و رعایت حُسن فاعلی به نیت برمیگردد. باید بدانیم که نیّت اینگونه نیست که اراده کنیم بشود یا اراده کنیم نشود، بلکه زمینههای فراوانی دارد. رذایل اخلاقی مانند کبر، عجب، حسادت و طمعنمیگذارند که ما حسن فاعلی داشته باشیم. اصلاح نیّت، به زور امکان پذیر نیست بلکه با اصلاح نفس، ارتباط دارد.
نکتة دوم:«ما قَدَّمَتْ»، چیزی است که در اصطلاح کلامی یا فلسفی، به آن تجسّم عمل میگویند. تجسّم عمل، از ابداعات قرآن است و از معارف خاصّ و ویژه قرآن است. به عنوان مثال، به سه آیه اشاره میکنیم.
1ـ یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعیداً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ؛ روزى که هر کسى آنچه کار نیک به جاى آورده و آنچه بدى مرتکب شده، حاضر شده مىیابد و آرزو مىکند: کاش میان او و آن [کارهاى بد] فاصلهاى دور بود. و خداوند، شما را از [کیفر] خود مىترساند، و [در عین حال] خدا به بندگان [خود] مهربان است. (30/آل عمران)
در این آیه، از «وجد» استفاده شده که به معنای یافتن و شهود است؛ یعنی، عمل خود را حاضر مییابد.
2ـ کَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ (مطففین/ 14)؛ نه چنین است، بلکه آنچه مرتکب مىشدند زنگار بر دلهایشان بسته است.
تعبیر «ما کانوا»؛ یعنی، عمل آنها به خودی خود، رین (حجاب) قلب است، نه این که سبب رین قلب میشود.
3ـ فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ *وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ (زلزال/ 7و8)؛ پس هر که هموزن ذرّهاى نیکى کند [نتیجه] آن را خواهد دید. * و هر که هموزن ذرّهاى بدى کند [نتیجه] آن را خواهد دید.
تعبیر «یَرَهُ» دو مطلب را میرساند: 1ـ هر کس هر عمل انجام دهد، چه خیر و چه شرّ، همان را خواهد دید. 2ـ قیامت چیزی جز دیدن (یره) نیست. رؤیت به معنای یافتن، شهود و حضور است. پس بهشت چیزی جز دیدن اعمال خیر نیست و جهنم نیز چیزی جز دیدن اعمال بد نیست. برداشت ما از دنیا، آخرت و مرگ، غلط است. آخرت، فوق دنیاست نه بعد از دنیا؛ یعنی، احاطه دارد بر دنیا.[1]
سؤال:با توجه به این که آخرت، فوق و محیط بر دنیاست، قوس نزول انسان از لحظه تولد در دنیا آغاز میشود؟
پاسخ: درباره خلقت انسان، دو مرحله را باید جدا کرد: مرحله هبوط به دنیا و مرحله پس از هبوط.
مرجله اول: هبوط به دنیا به حضرت آدم (ع) مربوط میشود. در داستان خلقت آدم (ع)، سه عنصر نقش دارند: ملائکه، ابلیس و آدم(ع).
ابتدا خدا از ملائکه نظر میخواهد و آنها میگویند: «أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ».(بقره/30) این نوع خطاب، مخالفتی ملایم است. همین ماجرا درباره ابلیس هم رخ میدهد و خدا از او میخواهد در قبال آدم(ع) خضوع و فروتنی کند. مخالفت ابلیس، بزرگ بود، و به همین دلیل، از رحمت خدا دور شد و رجیم گشت.
خدا از حضرت آدم (ع) میخواهد و پیشنهاد میدهد که به آن درخت نزدیک نشود که او نیز مخالفت میکند.
سه مخالفت، محقق شد؛ مخالفتی ملایم و جریمهای ملایم، مخالفتی عظیم و جریمهای عظیم، مخالفتی میانه و جریمهای متوسط که همان «هبوط» است. تفاوت رجیم با هبوط آن است که رجیم، رفتنی است بدون امکان بازگشت و هبوط یعنی رفتنی با امکان بازگشت، که همان توبه است.
مرحله دوم: اما وضعیت انسانها پس از هبوط روی زمین، از دو حال خارج نیست: غیّ و رشد. غیّ از غوایه است یعنی سقوط و رشد به معنای صعود و عروج است. پس رشد از نگاه قرآنی به معنای صعود است در حالی که از نگاه روانشناسی به معنای رشد جسمی و روانی است.
وضعیت انسانها در این جهان، یا سقوط است یا صعود، و عامل تعیین کننده آن، عمل خود انسانهاست. خط سیر حرکت انسان، در هیچ دو لحظه، افقی نیست بلکه عمودی است یعنی یا بالاست یا پایین.
آنچه در این بین، مهم است برآیند حرکت آدمی است؛ یعنی، اگر از میان هزار عمل در یک روز، 500 عمل بد و 500 عمل خوب باشد، در همان نقطه مبدأ خواهد بود.
برآیند کل اعمال یک انسان در طول حیاتش، سازنده آخرین عمل وی و آخرین عمل وی، سازندة آخرت اوست و جایگاه اَبدی او را تعیین میکند. لذا حسن عاقبت، باید مهمترین دعای ما باشد. پس آخرین عمل انسان، همان وضعیتی است که انسان در آن، خواهد ماند؛ یکی در سجده میمیرد، یکی با شهادت میمیرد و یکی هم در کثافات خود خواهد مرد.
[1]. چون قیامت محیط بر دنیا میباشد پس حاضر است. توضیح اینکه برخلاف تصور اولیه که آخرت را بعد از دنیا قرار میدهد، آخرت «بعد» از دنیا نیست بلکه «فوق» دنیا و «محیط» بر آن است.دلیل اول: خداوند در قرآن کریم میفرماید« وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرین»[1]. اولاً «محیط» اسم فاعل است و دلالت بر حال میکند. یعنی جهنّم هماینک بر کافرین محیط است. ثانیاً وقتی جهنم هماینک بر کافران محیط میباشد پس بهشت نیز هماینک محیط بر نیکوکاران و متقیّن است. جمع میان جهنّم و بهشت، قیامت است و جمع میان کافران و متّقین میشود ناس. در نتیجه قیامت، فوق دنیا و محیط بر آن است.
دلیل دوم: وجود دارای مراتب میباشد و از بالا به پایین افاضه میشود. پس میبایست ابتدا عالم قیامت، وجود پیدا کند و بعد عالم مادّه؛ زیرا عالم مادّه، پایینترین مرتبة وجود است. پس محال است که عالَم ماده باشد امّا عالَم عقل و عالَم قیامت نباشد.
نتیجه آن که، قیامت هر انسانی، هم اکنون برپاست. و هر انسانی که دنیا میآید در هر سه عالَمِ وجود (عالَم عقل، عالَم مثال و عالَم مادّه) موجود میشود.