زندگی معنوی ـ جلسه نود و هشتم
دومین درجه از درجات و مراتب انابه، انابه وفایی است. به این معنا که اگر انسان بخواهد به خدا رجوع کند و بازگشتی از سر وفا و وفاداری داشته باشد باید به سه چیز ملتزم باشد. اول این است که زندگیش به گونه ای باشد که کمتر از گناه لذت ببرد. (دل کندن از لذت گناه) بهترین راه برای اینکه انسان از لذتهای حیوانی (غیرانسانی) (معاصی) پیشگیری است. تلاش کند تا از گناهان و اشتباهات دانسته خویش بکاهد.
مقدمه اول: خطاهای انسان
خطاها یا عامدانه (آگاهانه) هستند یا غیر عامدانه (بیشتر خطاهای بشر). کاستن از خطاهای عامدانه، زمینة لذت نبردن از گناهان را فراهم می کند. این سبب می شود تا گناهان غیر عامدانه را نیز بشناسد و در نتیجه از گناهان غیرعامدانهاش نیز کاسته می شود. برای دست یافتن به عصمت:
کاستن از معاصی آگاهانه علم به معاصی غیرعامدانه عصمت از خطاها
مقدمه دوم: لذّت
قرآن لذت را برای انسان به دو نوع تقسیم میکند: لذت محدود و لذت نامحدود
فرمول قرآن در باب لذت این گونه است که اندکی کاستن از لذتهای محدود جهت کسب لذت نامحدود. (روح تقوا نیز همین است.)
انسان دو نوع زندگی دارد: محدود (در دنیا) و نامحدود (درآخرت)
زیستن در قالب قواعد دینی(مثل اوامر و نواهی قرآن)، در زندگی محدود این دنیا، راه نیل به لذّت نامحدود است. زرنگ کسی است که قواعد حاکم بر عالم را بداند و طبق آن قواعد که خداوند در کتابش گنجانده شده عمل نماید(زیست قاعدهمند). یکی از آن قواعد تقوا است. یکی دیگر گذشتن از پارهای لذتهای محدود. زرنگی یعنی کسی که خدا با او باشد.
بند دوم در نوع انابه این است که کسی را تحقیر نکند و یعنی به هیچ کس با حقارت نگاه نکنید، زیرا هیچ کس در این عالم حقیر نیست و مخلوق خالق عظیماند. بنابراین نگاه بشر به تمام مخلوقات باید نگاه عظمت و بزرگی باشد.
بحث ما در فراز «وَ بِالْإِسْتَقْصَاءِ فِی رُؤْیَةِ عِلَلِ الْخِدْمَة» بود. انسان باید جستجو کند تا علت کمخدمتی خود را پیدا کند. پیرو این بحث اصولی را بنابر آیات قرآن بیان نمودیم: اصل اول: عالم (جهان) هوشمند است. اصل دوم: جهان مسخّر بشر است. اصل سوم: جهان به انسان خدمترسانی میکند.
نیم نگاهی داشتیم به آیات در باره طبیعت(به ویژه اشیاء و جامدات) مثل: زمین، گیاهان، درختان و آب زلال
نکته اول: هوا (اکسیژن)
هوا(اکسیژن) اولین ضرورت زندگی بشر و هر موجود جانداری است. خداوند در زمین مکانیزم هایی قرار داده که همیشه هوای تازه (اکسیژن) پیش روی انسان و دیگر موجودات جاندار فراهم است. تنفس در هوای پاک علاوه بر تندرستی، سلامتی فکری و ذهنی، آرامش درونی نیز به همراه دارد.
امام صادق علیه السلام در گفتگو با مفضل فرمود:
باید از این نسیمی که به نام هوا دریافت می کنی شناخت کافی داشته باشی و بدانی که چه فوایدی برای این بدن ها دارد. این هواست که بدن با استنشاق آن حفظ میشود و بر روحیه و رفتار انسان تاثیر می گذارد. (مجلسی، بحارالانوار، ج3،ص120)
همچنین فرمود:
بادها محیط زیست را عطرآگین نموده و ابرها را از جایی به جای دیگر منتقل می کنند، تا سود آن به عموم مردم برسد و نیز موجب بارور شدن گیاهان و درختان و حرکت کشتی ها می شوند… باد باعث زنده شدن چیزهای روی زمین می شود پس اگر باد نبود همه چیز فاسد شده و حیوانات می مردند. (مجلسی، بحارالانوار، ج57،ص7)
همچنین فرمود:
نمی نگری که هنگام خاموش شدن باد چگونه مصیبت برپا می شود و جان ها در معرض نابودی قرار می گیرد. افراد سالم به بیماری مبتلا شده و بیماران در معرض خطر مرگ قرار می گیرند. (مجلسی، بحارالانوار، ج60،ص6)
امام رضا علیه السلام فرمود:
پایداری و نیرومندی روانی افراد تابع سلامت مزاجی آنهاست و سلامت مزاجی افراد خود متاثر از اوضاع آب و هوایی است. (مجلسی، بحارالانوار، ج59،ص316)
خداوند در آیه 48 سوره روم به فکر نشاط و بشارت انسان هم بوده است:
اللَّهُ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیَاحَ فَتُثِیرُ سَحَابًا فَیَبْسُطُهُ فِی السَّمَاءِ کَیْفَ یَشَاءُ وَیَجْعَلُهُ کِسَفًا فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ؛ خدا همان کسى است که بادها را مىفرستد و ابرى برمىانگیزد و آن را در آسمان -هر گونه بخواهد- مىگستراند و انبوهش مىگرداند، پس مىبینى باران از لابلاى آن بیرون مىآید. و چون آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، رسانید، بناگاه آنان شادمانى مىکنند. (روم/48)
نکته دوم: شب
خداوند خالق شب و روز است. از نظر ما انسانها روز اصالت دارد و شب چندان مهم نیست، شب فقط زمانی است برای استراحت و روز است که باید فعالیت نمود. اما قرآن نظر دیگری دارد قرآن معتقد است که شب اصالت دارد:
آیه اول: قصص/73
وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛ و از رحمتش برایتان شب و روز را قرار داد تا در این [یک] بیارامید و [در آن یک] از فزونبخشى او [روزى خود] بجویید، باشد که سپاس بدارید.
یکی از نشانه های رحمت الهی این است که خداوند برای انسانها به نفع بشر شب روز را مقدر نمود. «جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ» از مصادیق تسخیر است. یعنی خداوند شب و روز را به گونه ای رقم زد که به نفع بشر و جانداران کار می کنند. شب برای سکوت است و روز برای کسب و کار و فزونی بخشی به روزی است.
شب دو نوع آرامش به بشر می دهد:
• آرامش جسمی: بشر دنیا طلب است و به دنبال پول و اگر همیشه روز بود، 24 ساعت را کار می کرد و بعد از چند سال از پا میافتاد. لذا خدا تمهیدی نمود و شب را آفرید تا انسان دست از کار بکشد و برای تأمین نیروهای از دست رفته به خواب رود.
• آرامش ذهنی و فکری: پنج حواس انسان در روز فعال است ولی در شب تقریبا چهار حس انسان غیر فعال است و تنها یک حس او(لامسه) نیمه فعال است. به دنبال از کار افتادن حواس درشب، آرامش ذهنی و فکری حاصل می آید.
آیه دوم: اسراء/79
وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً؛ و پاسی از شب را زنده بدار ، تا برای تو [ به منزله ] نافله ای باشد، امید که پروردگارت تو را به مقامی ستوده برساند.
• انحصار: تهجد در قرآن فقط در یک جا به کار رفته است.
• ویژگی منحصر به فرد شب: تهجد به معنای شب زنده داری است. «احیاء الیل» یعنی احیاء قلب در شب. انسان باید در شب کاری کند که دلش زنده شود.(دل زنده داری)
• توصیه دین برای اعمال شب: 1) صلاه اللیل 2) تلاوت آیات قرآن کریم 3) تفکر در آیات
• بهترین کار در سحرگاهان: گفتگو با خدا (راز و نیاز)
• «عَسی أَنْ یَبْعَثَکَ» تهجّد باعث بعثت و برانگیختگی درونی و الهی است.
• «مَقاماً مَحْمُوداً» کسی که اهل تهجد باشد و بر آن پافشاری نماید، خداوند بعد از بعثت او را به مقامی بلند و غیر قابل توصیف نائل مینماید.
«کل زندگی در دو کلمه خلاصه می شود، احسان روزانه، تهجّد شبانه»
آیه سوم: مزمل/6
إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِیلًا؛ قطعاً برخاستن شب، رنجش بیشتر و گفتار [در آن هنگام] راستینتر است.
أَشَدُّ وَطْئًا: شب به انسان، ثبات قدم میدهد.
أَقْوَمُ قِیلًا: شب به انسان، حضور قلب میدهد.
آیه چهارم: اعراف/142
وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِینَ لَیْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً؛ و با موسى، سى شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب دیگر تمام کردیم. تا آنکه وقت معین پروردگارش در چهل شب به سر آمد.
خدا با موسی(ع) چهل شب قرار گذاشته شده است.
آیه پنجم: اسراء/1
سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى؛ منزّه است آن [خدایى] که بندهاش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى سیر داد.
آیه ششم: قدر/1
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ؛ ما [قرآن را] در شب قدر نازل کردیم.
آیه هفتم: دخان/3
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُبَارَکَةٍ؛ [که] ما آن را در شبى فرخنده نازل کردیم، [زیرا] که ما هشداردهنده بودیم.
آیه هشتم: اعراف/54
… یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثًا…؛ … وز را به شب -که شتابان آن را مى طلبد- مىپوشاند…
شب چادر تیره و تار بر شب می کشد. اصل در زمین، شب است. و روز پدیدهای عارضی است.
آیه نهم: مزمل/2
قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا؛ به پا خیز شب را مگر اندکى.
قم اللیل: شب عبادتگاه است، شب هنگام سجده و قیام است.
آیه دهم: ذاریات/17
کَانُوا قَلِیلًا مِنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ؛ و از شب اندکى را مىغنودند.
• با توجه به آیات ذکر شده انسان عاقل در شب جز اندکی نمی¬خوابد.
• شب میتواند نشانه باشد.
آیه یازدهم: ضحی/2
وَاللَّیْلِ إِذَا سَجَى؛ سوگند به شب چون آرام گیرد،
• شب آرامگاه بشر است.
• شب بزرگترین دستگاه شارژ کننده بشر است.