زندگی معنوی: جلسه هشتادم (صوت و متن)

استاد: دکتر محمدتقی فعالی (صوت و متن)

زندگی معنوی – جلسه هشتادم – 8/ 11/ 96

در جلسه گذشته درباره دو مرحله از مراحل سه گانه محاسبه؛ یعنی «مقایسه میان نعمت‌های خدا و گناهان خود» و «توانایی تشخیص حقوق الهی بر خود» توضیح داده شد. هم‌چنین گفته شد که مرحله سوم محاسبه از سه بند تشکیل می‌شود:

· شخص محاسب باید طاعات خود را لایق قبولی بارگاه ربوبی نبیند.

· هر کس اهل تعییر باشد به خودش بازمی‌گردد.

· شخص محاسب وقت خویش را به عیب‌جویی این و آن نمی‌گذراند و ضایع و تباه نمی‌سازد.

ادامه بحث:

نکته‌های بند اول از مرحله سوم محاسبه:

نکته اول ـلازمه محاسبه، رسیدن به این حسّ و حالت است که  آدمی کار خوب و فکر نیک خود را لایق قبولی بارگاه الهی نبیند. مهم، رسیدن به این حسّ است نه صرفا دانستن آن.

نکته دومـ از آیات قرآن کریم دانسته می‌شود که خدا از هر توصیفی منزه است مگر توصیف مخلَصین:

«سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ * إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ؛[1] خدا منزه است از آنچه در وصف مى ‌آورند * به استثناى بندگان پاکدل خدا.»

می‌توان چنین نتیجه گرفت که فقط افعال نیک مخلَصین همانند توصیفشان، مورد قبول بارگاه ربوبی است.

نکته سومـ مخلَصین نیز اعمال نیک خود را لایق بارگاه ربوبی نمی‌شمارند همان‌طور که حضرت ابراهیم علیه السلام پس از ساختن کعبه، بدون آنکه فعل خود را ذکر کند از خداوند می‌خواهد که این عمل را از او بپذیرد:

«وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ؛[2] و هنگامى که ابراهیم و اسماعیل پایه‌هاى خانه [کعبه‌] را بالا مى‌بردند، [مى‌گفتند:] «اى پروردگار ما، از ما بپذیر که در حقیقت، تو شنواى دانایى.»

علامه طباطبایی ره در این باره می‌نویسد:

«ابراهیم و اسماعیل (ع) در کلام خود نگفتند: خدایا چه خدمتى را از ما قبول کن، تنها گفتند خدایا از ما قبول کن، تا در مقام بندگى رعایت تواضع و ناقابلى خدمت خود یعنى بناى کعبه را برسانند.»[3]

نکته چهارمـ انسان باید شرایط امروزش را بپذیرد و نسبت به آنها تسلیم باشد؛ زیرا این شرایط، نتیجه اعمال خوب و بد او در گذشته است. پس باید تسلیم بود اما نباید راضی و خشنود بود و اعمال خوب خود را لایق درگاه ربوبی دانست. هر چند ممکن است اعمال خوب انسان، حسّ شعف و شرایط خوبی را برای او فراهم آورد.

اگر انسان، اعمال خوب خود را لایق درگاه خدا بداند، از او قبول نمی‌شود، در غیر این صورت، ممکن است خدا قبول کند یا نکند.

نکته پنجمـ اگر انسان اعمال خوب خود را شایسته درگاه الهی بداند، دو اتفاق برایش رخ می‌دهد:

1. از واقعیت دور شده و دچار توهم می‌شود و در جهل مرکب فرو خواهد رفت. این حالت، شبیه انسان‌های معتاد و شبیه کسی است که خود را به خواب زده است. امکان خروج از این حالت بسیار کم است.

2. عمل خوب چنین کسی علیه او و بر ضررش خواهد شد. بسیاری از صدمات انسان‌های بظاهر مومن، از جهت عبادات ناقصی است که لایق قبولی حق می‌دانسته است. این حالت انسان را مغرور می‌کند. در حدیثی آمده است:

«دو مرد به مسجد رفتند، یکى عابد بود و یکى فاسق. از مسجد بیرون آمدند، درحالی‌که آن فاسق مقام صدّیق (صدق در ایمان) داشت و آن عابد، فاسق بود؛ و این براى آن است که عابد به مسجد می‌رود و به عبادتِ خود می‌بالد و همه اندیشه‌اش در این است و فکر فاسق و بدکار دنبال پشیمانى از کارِ بد و توبه است و از خدا عز و جل درباره هر چه گناه کرده است آمرزش مى‌خواهد.[4]»

قطعاً عبادت بر گناه برتری دارد؛ اما شرمساری نیز بر غرور برتری دارد تا جایی که شرمساری ناشی از گناه، بر عجب و غرور ناشی از عبادت، نزد خدا محبوب‌تر است؛ زیرا غرور، حسّی کاذب و دروغین است اما شرمساری، حسی واقعی است.

خلاصه این‌کهانسان باید تا جایی که ممکن است خوب باشد، ولی خوبی‌هایش را لایق قبولی درگاه خدا نداند و سعی کند خوبی‌هایش را از نظر کمّی و کیفی بهتر کند؛ یعنی: خوبی کنیم، خاموش باشیم و دوباره خوبی کنیم همانند درخت تاک که میوه می‌دهد و خاموش می‌شود و دوباره میوه می‌دهد.

[1]. صافات / 159 و 160.

[2]. بقره /127.

[3]. علامه طباطبایی، المیزان، 1/283.

[4]. کلینی، کافی، 2/314.

مطالب مرتبط
ارسال پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.