زندگی معنوی استاد دکتر فعالی جلسه هفتم مورخ 29 /9 /1393
در جلسات گذشته منزل اول (یقظه) از کتاب منازل السائرین بحث شد. مراد از قیام را خواجه قیام درونی دانست، دو ویژگی یقظه که نور و حیات باشد مطرح شد. بیان شد که یقظه دارای سه درجه است و درجه اول آن شامل سه مرحله است. درباره شکر مطالبی بیان شد و اکنون ادامه بحث.
انواع شکر
شکر را میتوان درجه بندی کرد و برای آن انواعی گفت. در یک تقسیمبندی میتوان گفت شکر بر دو قسم است؛ ظاهری و حقیقی.
الف) شکر ظاهری
شکر ظاهری، شکر زبانی و سطحی میباشد. این نوع شکر سطحی بوده و از اعماق وجود انسان بر نمیخیزد.
ب) شکر حقیقی
شکر حقیقی، بر دو قسم است؛ شکر احساسی و شکر عملی. شکر احساسی شکری است که انسان در درون خود احساس تشکر بیابد، نوعی حس، احساس، دریافت درونی و حالت باطنی است و از نوع اول مهمتر است. امّا شکر عملی، شکری است که انسان از دادههای خداوند در راستای رضایت او استفاده کند.
برای شکر احساسی در مورد انسان مثال های متعددی وجود دارد. در اینجا به یک مثال اکتفا میشود. فرض کنید فردا چک دارید. مبلغ 10 میلیون و عملاً هیچ پولی ندارید. طرف مقابل که چک در دست اوست بسیار بد قلق است. و فرض که شما نسبت به مسائل مالی حساس هستید. با این شرایط تا آخر شب هر تلاشی ممکن هست انجام دهید امّا توفیق حاصل نمیشود. خواب نمیروید و نماز صبح میخوانی و هر دعایی میکنی، همه راهها را امتحان میکنی ولی پولی فراهم نمیشود. یک ربع به ده یکی از دوستان شما که تا به حال از او خبر نداشتی تماس میگیرد. و از ماجرا آگاه میشود و شماره حساب از شما میگیرد با کمال ناامیدی شماره حساب رابه او میدهی. میگوید سر ساعت 10 پول توی حساب شما است. ساعت 10 و یک دقیقه میبینی 15 میلیون به حسابت آمده، حامل چک وجه خود را از بانک میگیرد. بعد از اینکه خبردار میشوی چکت وصول شده است با دوست خود که دقایقی پیش صحبت کردهای تماس میگیری. به او میگویی آیا تو پول را به حساب من ریختی؟ میگوید بله. میگویی چرا 15 میلیون؟ میگوید 5 میلیون دیگر مال خودت. آن لحظه چه احساسی نسبت به آن رفیقت داری؟ به این حس میگوییم احساس تشکر.
سؤال: آیا تا به حال در زندگی اینچنین احساسی را نسبت به نعمتهای الهی داشتهاید؟ آن چنان خدا انسان را غرق در نعم قرار داده که برای انسان عادت شده است. هر کس این تجربه را کرد، او دارای احساس سپاسگزاری است.
در مورد شکر عملی میتوان چنین مثال آورد که اگر انسان از اندامش، عمرش، فکر و ذهنش و از وسائل به گونهای درست استفاده کند، اینچنین بهره بردنها و استفادههای شکر عملی است.
شکر درجات دارد
رتبه شکرهای سه گانه طولی است. اول باید شکر زبانی باشد، سپس شکر احساسی و نهایتاً شکر عملی. با نگاه به آیات و روایات شکر به این نکته پی میبریم که تمامی آیات و روایات در باب شکر عام میباشند.
اگر انسانی کاری برای انسان کرد، شکر احساسی داریم و بعد از آن شکر عملی داریم. بیایم در مورد خدا اینگونه باشیم. شکر درجهای از ایمان است. ایمانی، ایمان است که به قلب درآید. و شکری، شکر است که به قلب و درون انسان درآید. بیاییم فقط یک بار در مقابل خدا شکر گذار واقعی باشیم.
متعلّق شکر
از مجموع آیات قرآن به دست میآید که برای شکر پنج متعلّق میباشد:
1) خدا
2) انسان
3) حیوان
4) گیاه
5) جماد (اشیاء)
در بحث متعلّقات پنج گانه شکر نکاتی قابل ذکر است:
نکته اول: در میان این 5 متعلّق اصالت با متعلّق اول یعنی خداست و چون همه چیز مخلوق خداست، شکر از مخلوق (یعنی شماره های 2 تا 5) شکر از خداست.
نکته دوم: شکر فقط شکر نسبت به انسان نیست. از نگاه قرآن شکر نسبت به تمام اشیاء و اشخاص میباشد. یکی از اصولی که قرآن مطرح میکند اصل تسخیر است. تسخیر در قرآن به گونههای مختلف مطرح شده، گاهی واژه تسخیر آمده یا گاهی واژهای مشابه آن آمده است.
آیات تسخیر
آیه اول در مورد تسخیر کشتی است، خداوند می فرماید:
وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ (ابراهیم/32)؛ و کشتى را براى شما رام گردانید تا به فرمان او در دریا روان شود.
این آیه اشاره به صنعت کشتیرانی دارد. خدا میفرماید: این خداست که کشتیها را مسخر بشر نمود تا کشتی در آب فرو نرود و نفعی به بشر برسانند.
آیه دوم در مورد مسخر نمودن رودهاست، خداوند میفرماید:
وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهار(ابراهیم/32)؛ و رودها را براى شما مسخّر کرد.
آیه سوم پیرامون تسخیر خورشید و ماه میباشد، در قرآن کریم آمده است:
وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَر(رعد/2 و ابراهیم/33)؛ و خورشید و ماه را رام گردانید.
آیه چهارم تسخیر شب و روز را مطرح نموده، میفرماید:
وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهار(ابراهیم/33)؛ و شب و روز را مسخّر شما ساخت.
آیه پنجم در مورد تسخیر دریاها و اقیانوسها و هر آنچه در آنها است، سخن میگوید:
وَ هُوَ الَّذی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِیًّا (نحل/14)؛ و اوست کسى که دریا را مسخّر گردانید تا از آن گوشت تازه بخورید.
این آیات بیان مصادیق تسخیر است. امّا آیاتی هم میباشد که بر اصل تسخیر به صورت کلی میپردازد.
أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُم مَّا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْض (لقمان/20)؛ آیا ندانستهاید که خدا آنچه را که در آسمانها و آنچه را که در زمین است، مسخّر شما ساخته.
حاصل آنکه در بحث تسخیر چند نکته وجود دارد:
نکته اوّل
آیات قرآن در باب تسخیر گاهی اشاره به مصادیق میکند و گاهی به صورت کلی بیان میکند. میتوان گفت تسخیر مربوط به کل جهان است.
نکته دوم
در معنای تسخیر باید گفت اگر فاعل فعل خویش را به گونهای جعل کند که آن فعل تمام اوامر فاعل را امتثال کند، مثلاً نویسندهای که قلمی در دست میگیرد و مشغول نوشتن میشود، قلم را به اراده خویش به حرکت در میآورد به گونهای که قلم با مشیّت نویسنده حرکت کند. گویند قلم مسخّر فاعل و نویسنده است. مثال دیگر اگر چشم با اراده فاعل عمل کند، گفته میشود چشم مسخّر فاعل است.
بنابراین تسخیر یعنی تجمیع چند رکن؛ فاعل، فعل، ابزار و تبعیت کامل. پس جهان هستی مسخّر خداست؛ زیرا او خالق است و جهان به اذن خدا مسخّر بشر شده است تا به انسان خدمت کند. اصل تسخیر در باب خدا یعنی ابزار، وسایل و کائنات در خدمت خداست. امّا اصل تسخیر در باب بشر یعنی نفع رساندن و خدمت دائمی کائنات به بشر به گونههای متفاوت البته به اذن خدا.
پیامدهای معنای تسخیر
پیامد اول: بدست میآید که کائنات خدا اولاً و بالذات قبل از این که مسخّر بشر باشند مسخّر خدایند. و به صورت موقت در خدمت بشر است و بشر برای استمرار حیات نیازمند کل کائنات است.
پیامد دوم: مسخّر بودن زمین و آسمان به معنای مملوک بودن زمین و آسمان برای بشر نیست فقط به معنای نفع بری است. تسخیر یعنی نفع بری آری ولی تخریب هرگز.
در یک کلام خداوند تمام اجزاء کائناتش را در اختیار بشر قرار داد تا به بشر نفع رسانند. کائنات از این جهت مصداق اسم رحمان است. تا به حال کسی دیده است که هیچ درختی از انسان در مقابل میوهای که میدهد وجهش را بگیرد؟ هوا در ازای تنفس چیزی از انسان میگیرد؟
حاصل آنکه اولاً براساس اصل تسخیر جهان دائماً به انسانها خدمت میکند، ثانیاً شکر نعمت یعنی دیدن خدمتهای دیگران و ثالثاً هر کس خدمات واقعی این و آن را ببیند شکر واقعی انجام داده است و این شکر، شکر احساسی است. شکر دائماً دیدن ناداشتهها نیست شکر یعنی دیدن داشتهها. اگر مهربانی کنید دیگری محبّت شما را ببیند، طبعاً به شما خدمت بیشتری خواهد رساند.