زندگی معنوی ـ جلسه پنجاه و دوم ـ مورخ 12/ 2/ 95
در جلسه گذشته، پس از توضیح عواملی مانند «پیشوایی اهل بیت (علیهم السلام)»،«عمل زیبا»، «ارتباط خویشاوندی»، «شاد کردن والدین»، «صدقه دادن»، «زیارت قبر امام حسین (علیه السلام)»، «اخلاق زیبا داشتن»، «زیبا سخن گفتن و سخن زیبا گفتن» و «قناعت» به عنوان عوامل مهم برکتزا بدست آمد که برای رسیدن به برکت، باید انسان خوبی باشیم و اعمال زیبا انجام دهیم؛ یعنی باید بیشتر به کیفیت عمل توجه کنیم تا کمیت عمل.
و اما ادامه بحث از عوامل برکتزا:
عامل یازدهم: نماز شب
در روایتی از امام صادق علیه السلام، چهار اثر برای نماز شب بیان شده است که یکی از آثار آن، فزونی و فراوانی در رزق است:
صَلاةُ اللَّیلِ تُحَسِّنُ الوَجهَ، وتُحَسِّنُ الخُلُقَ، وتُطَیِّبُ الرّیحَ، وتُدِرُّ الرِّزقَ؛[1] نماز شب، چهره را نیکو، اخلاق را شایسته، بو را خوش، و روزى را سرشار مىکند.
به دلیل اهمیت شب و قیام شب، نکاتی در این باره مطرح میکنیم:
1. اصالت با شب است نه روز: اتفاقات مهمی مانند میقات حضرت موسی (علیه السلام) با خدا،[2]معراج رسول خدا(صلى الله علیه و آله)،[3] نزول دفعی قرآن،[4] در شب واقع شده است. بهترین مسیرها برای رسیدن به آستان ربوبی شب است.[5] سخن در شب به اعتدال نزدیکتر است.[6] شب موجب سکونت است؛[7] زیرا تجدید قوای جسمی و حسی در شب حاصل میشود.
در مقابل کارکردهای دوازدهگانه شب، برای روز تنها یک کارکرد در قرآن بیان شده است که عبارت است از: کسب و کار،[8] آن هم به اندازه سعی و تلاش انسان که هم به صورت مادی میتواند باشد و هم به صورت معنوی. در نتیجه، از نظر قرآن، شب مهمتر از روز است.
2. یکی از مهمترین کارکردهای شب، حیات قلب و زنده شدن دل است که با انجام تهجّد و نماز شب میتوان به آن دست یافت. بعثت و تحول درونی، پیامد مهمی است که تنها از طریق تهجد حاصل میشود:
وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً؛[9] و پاسى از شب را زنده بدار، تا براى تو [به منزله] نافلهاى باشد، امید که پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند.
3. شب، انعکاس روز، و تهجد نتیجه مراقبتهای روزانه انسان نسبت به اعمالش است.
تمرین معنوی
هفتهای یک شب بیدار شوید، زیر آسمان بروید و به زبان فارسی با خدا چند جملهای از صمیم جان، سخن بگویید و با خدا گفتوگو کنید. چندان دعا هم نکنید و چیزی نخواهید. بدانید که دعا به معنای خواستن نیست بلکه به معنای توصیف اسماء خداوند است. ما با خواستنهایمان خدا را خیلی کوچک میکنیم. او میداند که ما به چه نیاز داریم.
عامل یازدهم: انفاق
در روایتی از پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله) صدقه و انفاق مالی به عنوان عامل برکتزا معرفی شده است:
تَصَدَّقوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ؛ فَإِنَّ الصَّدَقَةَ لا تَنقُصُ المالَ ولکِن تَزیدُ فیه؛[10]از آنچه خداوند به شما روزى داده است، صدقه دهید، که صدقه مال را نمىکاهد، بلکه آن را مىافزاید.
نکاتی درباره انفاق
1. در قرآن نیز در باب انفاق از تعبیر «مِمّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ» استفاده شده است؛ برای این که:
1. تا انفاق را به پای خود ننویسیم؛ زیرا انفاق انسان محصول توفیق خداست.
2. کسی که انفاق میکند خدا به او پاداش میدهد. پاداش، رزق خداست. پس انفاق از این پاداشها میشود انفاق از رزق خدا.
3. پولی رزق است که خدا بدهد نه این که انسان دنبال آن باشد. بنابراین انفاق میشود از رزق خدا.
2. برخلاف اندیشه معمول و رایج، انفاق بخشی از مال، موجب کاهش مال نمیشود بلکه آن را زیاد میکند. به عنوان مثال اگر یک میلیون داشته باشیم، چند حالت دارد:
1. 100 هزار تومان انفاق کنیم: 1900000+ = (10*100000)+ 900000=100000-1000000
2. 500 هزار تومان انفاق کنیم: 5500000+ = (10*500000)+ 500000=500000-1000000
3. 1 میلیون تومان انفاق کنیم: 10000000+ = (10*1000000)+ 0=1000000-1000000
4. 1میلیون قرض بگیریم و انفاق کنیم: 900000+ = (10*1000000)+ 1000000- =100000- 0
پس اگر انفاق نکردیم علتش آن است که آنگونه که باید به این کلام خدا که هر کس انفاق کند مالش افزایش مییابد، اعتماد نداریم.
3. برای این که اهل انفاق بشویم فقط کافی است به همین یک حرف خدا اعتماد داشته باشیم، و آن این که انفاق موجب برکت و فراوانی میشود نه کاهش.
4. حس نقصان داشتن در انفاق، توهین به خداست زیرا به سخن او اعتماد نکردهایم.
5. هر کس خواهان انفاق به خویش است باید به دیگران انفاق کند.[11]
6. انفاق یعنی کاستن از میل (مال)؛ بنابراین، انفاق از مهمترین جلوهها و مصادیق زهد است.
برکت در معامله با خدا
امام صادق علیه السلام در سفرى همراه گروهى بود که اموالى همراه داشتند. به آنان گفته شد که رهزنان در راهاند و مردم را غارت مىکنند. آنان به وحشت و هراس افتادند. امام صادق علیه السلام به آنان فرمود: «چرا مىترسید؟».
گفتند: اموالى نزد ماست که مىترسیم از ما بگیرند. آیا آنها را از ما تحویل مىگیرى؟ شاید اگر ببینند که آنها از آنِ توست، از ما دست بردارند. فرمود: «از کجا که آنان مرا قصد نکنند و شما با این کار، مرا در معرض تلف شدن اموال، قرار ندهید؟».
پرسیدند: پس چه کنیم؟ آنها را دفن کنیم؟
فرمود: «این کار، اموال را بیشتر تلف مىکند. شاید کسى به آنها بربخورد و آنها را بردارد. شاید هم بعد از آن، دیگر اموال را پیدا نکنید». گفتند: ما را راهنمایى کن. چه کنیم؟
فرمود: «آنها را نزد کسى به امانت بسپارید که هم نگهشان مىدارد، هم از آنها دفاع مىکند، و هم آنها را افزایش مىدهد و هریک از آنها را بزرگتر از دنیا و آنچه در آن است، قرار مىدهد.
سپس آن را به صورت افزایشیافته، در زمانى که بیشترین نیاز را به آنها دارید، به شما برمىگرداند». گفتند: او کیست؟ فرمود: «پروردگار جهان است».
گفتند: چگونه به او امانت بسپاریم؟ فرمود: «آنها را به مسلمانان مستمند، صدقه دهید». گفتند: این جا مستمندان را از کجا پیدا کنیم؟ فرمود: «شما تصمیم بگیرید که یک سوم آنها را صدقه دهید تا خداوند، بقیّه آنها را از [غارت] کسانى که بیم دارید، نگه دارد».
گفتند: تصمیم گرفتیم.
فرمود: «پس شما در امان خدایید». به راه افتادند و رهزنان، ترسان آشکار شدند. امام علیه السلام به رهزنان فرمود: «شما در امان خدایید. چگونه است که مىترسید؟». رهزنان، پیاده شدند و دست امام صادق علیه السلام را بوسیدند و گفتند:
دیشب، پیامبر خدا را در خواب دیدیم که به ما دستور مىداد خود را بر تو عرضه کنیم. اکنون در خدمت شماییم و همراه تو هستیم تا در برابر دشمنان و دزدان، از اینان دفاع کنیم.
امام صادق علیه السلام فرمود: «به شما نیازى نداریم. همان کسى که از ما در مقابل شما دفاع کرد، آنان را نیز از ما دور مىکند». آنان، به سلامت به راه افتادند و یک سوم اموال خویش را صدقه دادند و تجارتهایشان نیز برکت یافت و هر درهم، ده برابر برایشان سود داد. پس گفتند: برکت امام صادق، چه بزرگ است!
امام صادق علیه السلام فرمود: «برکت را در معامله با خدا شناختید. پس به آن، استمرار بخشید».
[1]. محمدی ری شهری، خیر و برکت از نگاه قرآن و حدیث، ص404. [2]. وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً …؛ و با موسى، سى شب وعده گذاشتیم و آن را با دَه شب دیگر تمام کردیم. تا آنکه وقت معینِ پروردگارش در چهل شب به سر آمد. (اعراف/142) [3]. سُبْحانَ الَّذی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى…؛ منزّه است آن [خدایى] که بندهاش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجد الأقصى سیر داد.(اسراء/1) [4]. إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ؛ ما [قرآن را] در شب قدر نازل کردیم.(قدر/1) [5]. إِنَّ ناشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قیلاً قطعاً برخاستن شب، رنجش بیشتر و گفتار [در آن هنگام] راستینتر است.(مزمل/6) [6]. همان. [7]. هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فیهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ؛ اوست کسى که براى شما شب را قرار داد تا در آن بیارامید و روز را روشن [گردانید]. بى گمان، در این [امر] براى مردمى که مىشنوند نشانههایى است.(یونس/67) [8]. فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ و چون نماز گزارده شد، در [روى] زمین پراکنده گردید و فضل خدا را جویا شوید و خدا را بسیار یاد کنید، باشد که شما رستگار گردید.(جمعه/10) [9]. اسراء/79. [10].محمدی ری شهری، خیر و برکت از نگاه قرآن و حدیث، ص408. [11]. محمدی ری شهری، خیر و برکت از نگاه قرآن و حدیث، ص410: عنه صلى الله علیه و آله: قالَ اللَّهُ عز و جل: أنفِق انفِق عَلَیک؛خداوند فرموده است: «انفاق کن تا عطایت کنم».