زندگی معنوی ـ جلسه پنجاه و پنجم ـ مورخ 9/ 3/ 95
در جلسه گذشته به «صله رحم» و «میانهروی در زندگی» به عنوان دو عامل دیگر از عوامل برکتزا اشاره شد. گفته شد که «صله رحم» به معنای ایجاد ارتباط خویشاوندی است همراه با صمیمیت و احسان. بنابراین، صله رحم، خودش موضوعیت ندارد بلکه هدف اصلی، احسان و نیکوکاری به خویشاوندان و حل مشکلات ایشان است. درباره «میانهروی» هم گفتیم که میانهروی نقطه مقابل اسراف و به معنای رعایت حدود هر چیز است. اگر فردی میانهروی را رعایت نکند کائنات او را متوقف ساخته و قدرت تسخیر او بر طبیعت، کاهش خواهد یافت.
و اما ادامه بحث:
عامل پانزدهم: ازدواج
درباره تاثیر ازدواج در ایجاد برکت و وفور، به احادیث زیر توجه کنید:
رسول خدا (صلى الله علیه و آله): التَمِسُوا الرِّزقَ بِالنِّکاحِ؛[1] روزى را با ازدواج بجویید.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله): تَزَوَّجُوا النِّساءَ؛ فَإِنَّهُنَّ یَأتینَکُم بِالمالِ؛[2] با زنان ازدواج کنید؛ چرا که آنان برایتان ثروت مىآورند.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله): اتَّخِذُوا الأَهلَ فَإِنَّهُ أرزَقُ لَکُم؛[3] همسر انتخاب کنید؛ چرا که برایتان روزىآورتر است.
امام صادق (علیه السلام): جاءَ رَجُلٌ إلَى النَّبِیِّ (صلى الله علیه و آله) فَشَکا إلَیهِ الحاجَةَ، فَقالَ: تَزَوَّج، فَتَزَوَّجَ فَوُسِّعَ عَلَیهِ؛[4] مردى نزد پیامبر (صلى الله علیه و آله) آمد و از نیازمندى [اش] شکایت کرد. ایشان فرمود: «ازدواج کن». وى ازدواج کرد و زندگىاش وسعت یافت.
عن إسحاق بن عمّار: قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللَّهِ (علیه السلام): الحَدیثُ الَّذی یَرویهِ النّاسُ حَقٌّ؛ أنَّ رَجُلًا أتَى النَّبِیِّ (صلى الله علیه و آله) فَشَکا إلَیهِ الحاجَةَ، فَأَمَرَهُ بِالتَّزویجِ، فَفَعَلَ، ثُمَّ أتاهُ فَشَکا إلَیهِ الحاجَةَ، فَأَمَرَهُ بِالتَّزویجِ، حَتّى أمَرَهُ ثَلاثَ مَرّاتٍ؟ فَقالَ أبو عَبدِ اللَّهِ (علیه السلام): (نَعَم) هُوَ حَقٌّ. ثُمَّ قالَ: الرِّزقُ مَعَ النِّساءِ وَالعِیالِ؛[5] به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: آیا [این] حدیثى که مردم، روایت مىکنند که: «مردى نزد پیامبر (صلى الله علیه و آله) آمد و از نیازمندى [اش] شکایت کرد. ایشان او را به ازدواج فرمان داد و او ازدواج کرد. دیگر بار آمد و از نیازمندى [اش] شکایت کرد. پیامبر (صلى الله علیه و آله) باز هم دستور به ازدواج داد، تا سه بار»، درست است؟ امام صادق (علیه السلام) فرمود: «آرى، درست است». سپس فرمود: «روزى، با زنان و نانخوران است».
نکات مربوط به احادیث:
1. التماس از ریشه لمس به معنای یافتن و دریافت کردن با تمام وجود است. بنابراین، از طریق ازدواج، میتوان برکت را با تمام وجود درک کرد.
2. ازدواج سبب نزول رزق است. همانطور که قرآن کریم نیز فرزندان را موجب روزیرساندن به والدین معرفی میکند:
وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبیراً؛[6] و از بیم تنگدستى فرزندان خود را مکشید. ماییم که به آنها و شما روزى مىبخشیم. آرى، کشتن آنان همواره خطایى بزرگ است.
3. با توجه به نکته قبلی، باید گفت که در واقع این فرزندان هستند که به والدین روزی میرسانند و والدین سر سفره فرزندان نشستهاند، همانند داستان انفاق که دست گیرنده با قبول انفاق، دهها چیز به دست دهنده میدهد. بنابراین، کار اصلی در انفاق، با دست گیرنده است نه دست دهنده.
4. وقتی ازدواج امروز، سبب رزق فردایمان است پس باید به امور مقارن در زندگی خود توجه کنیم. اگر خوب باشیم این امور مقارن با هم، انسان را سعادتمند خواهد کرد و الا آینده او را به آتش خواهد کشید. آتش نیز اگر مقدمه آرامش شود خوب است و الا اگر باقی بماند و خلود داشته باشد، مشکلساز خواهد شد.
5. ازدواج عامل برکت است ولی موانع نیز میتواند آن را کاهش دهد. بنابراین باید عامل ازدواج را در کنار سایر عوامل و موانع دید و سپس درباره افزایش یا کاهش برکت و رزق، قضاوت کرد.
جابجایی ارزشهای حاکم بر دختران و تاثیرات آن بر ازدواج
با مقایسه ارزشهای حاکم بر دختران در دهه 40 و دهه 90، میتوان به تحلیل عوامل و پیامدهای افزایش سن ازدواج پرداخت.
اولین چیزی که برای دختران دهه 40 و والدینش، ارزش داشت ازدواج و رفتن به خانه بخت بود. آثار چنین ارزشی بر او و خانوادهاش عبارت بودند از:
1. تهیه جهیزیه به تدریج و بدون تحمل فشار: از همان زمان تولد دختر به مدت 15 سال، جهیزیه (وسایل ضروری زندگی) او تهیه میشد.
2. اکتفا به حداقل شرایط در همسر: وقتی خواستگار دختر، اهل ایمان و اخلاق بود به همان اکتفا میشد.
3. پایین بودن سن ازدواج: شرایط حداقلی داماد از یک سو و آماده بودن جهیزیه دختر، موجب تسریع در ازدواج میشد.
4. پایین بودن آمار طلاق: به هنگام بروز اختلاف، دختران صبوری به خرج میدادند و طلاق را آخرین اقدام میدانستند؛ زیرا ازدواج و در خانه بخت بودن برایشان اولین ارزش بود.
اما در مورد دختران دهه 90 که ارزشهای حاکم بر آنها عبارت است از تحصیل و سپس شغل. پس از دستیابی به این دو ارزش، به سراغ ازدواج میروند.
آثار حاکمیت چنین ارزشی بر او و والدینش عبارت اند از:
1. تحمیل شدن فشار سنگین بر خانوادهها: جهیزیه باید با توافق طرفین و مطابق با مدّ روز تهیه شود. بنابراین باید در مدت زمان کوتاهی وسایل فراوان و لوکسی تهیه شود و به همین دلیل فشار سنگینی بر خانوادهها وارد خواهد شد.
2. تبدیل جهیزیه از وسایل ضروری زندگی به یک عنصر مصرفگرایانه، تجملاتی و لوکس.
3. حداکثری شدن معیارها برای ازدواج.
4. بالا رفتن سن ازدواج به دلیل تحصیلات و یافتن شغل.
5. افزایش آمار طلاق: امروزه تحصیلات و شغل بانوان به آنها این جرات را داده که میتوانند بدون نیاز به همسر، از نظر مالی و شخصیتی تامین باشند به همین دلیل با کوچکترین اختلافی، به فکر طلاق میافتند.
6. شیوع ازدواجهای سپید.
7. از بین رفتن حریمها و رواج خیانت.
همانطور که ملاحظه شد جابجایی یک ارزش، چه تحولاتی را در جامعه ایجاد میکند. حال باید این سوال را پرسید که چی کسی یا کسانی باعث این جابجایی شدهاند؟ هر که باشد تمام این آثار را به پای او نیز خواهند نوشت.
[1]. محمدی ری شهری، خیر و برکت از نگاه قرآن و حدیث، ص424. [2]. همان. [3]. همان. [4]. همان. [5]. همان. [6]. اسراء/ 31.