سینمای سیاسی و تاثیرات آن بر تغییر سبک زندگی جوامع هدف

پدیدآور: علی محمد اقبالدار مقطع: کارشناسی ارشد محل ارائه: دانشگاه گیلان - دانشکده علوم انسانی سال ارائه: ۱۳۹۳

با توجه به قرار گرفتن در عصری مملوء از ارتباطات غیرحضوری که در بیشتر اوقات بصورت مونولوگ به مخاطبین خود عرضه میشود و همچنین دور شدن بیش از بیش انسان از روابط نزدیک عاطفی به دلیل مشکلات اجتماعی-اقتصادی، نقش «رسانهها» برای پر کردن این خلاء ، بسیار پر رنگ شده است. یکی از این رسانههای جذاب و پرمخاطب، «سینما» است، که به دلیل قابلیت تاثیرگذاری انتزاعی-ذهنی خود، میتواند کاربردهای سیاسی نیز پیدا کند. بر این اساس؛ سوال اساسی که قرار است محور قرار گیرد، چگونگی پیوند، فیمابین سینما و سیاست، و تبیین مدلی منطقی، برای هجوم ارزشی در قالب این پدیده است. از این رهگذر، اگر فعالیتهای پیرامون خود را در دو دستهی عوامل «ارشادکنند» و عوامل «اغواکننده» قرار دهیم، سینما در هیچکدام جای نخواهد گرفت. چرا که در این میان، عواملی وجود دارند که خود را در دسته «عوامل ارشادکننده» جای میدهند، در صورتی که «اغواکننده» محسوب میشوند (و بالعکس) و یا با به وجود آوردن تغییراتی در آنها، نقش خود را از ارشادکنندگی به اغواکنندگی و یا از اغواکنندگی به ارشادکنندگی تغییر میدهند. از جملهی این موارد، پدیده «سینما» است. بر این اساس، سینما با دارا بودن شگردهای تصویری قابلیت فریبندگیِ بینظیری دارد که آن را از دیگر رسانهها به شدت متمایز می‌کند. این ویژگی سینماست که آن را به عنوان ابزاری برای تصاحب قلبها قرار می‌دهد. در نگاهی دیگر، سینما با قدرت ابزاری نرم مانند القاءگری و اهداف نرم مانند قلبها و ذهنها، در جرگه تهدید نرم دسته‌بندی میشود. محقق در این رساله سعی دارد تا با بررسی «روانشناسانه» و «جامعه‌شناسانه»، در این ارتباط که چه رابطه‌ای میتواند بین فیلمهای سینمایی به مثابه ابزاری سیاسی و اثرات آن بر جوامع هدفِ درگیر با آن، وجود داشته باشد، کنکاش کند. و در نهایت، پس از بررسی مبانی سینما، رسانه و سیاست، و بهره بردن از مدل مهندسی اجتماعی معکوس، سینما را پدیدهای معرفی کند که قابلیت سوءاستفاده سیاسی از آن، قابل بررسی است.

مطالب مرتبط
ارسال پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.