در بررسی علل گرایش به بدحجابی، خودآرایی، مانکنیسم، بر اساس جمعبندیِ مقالات و تحقیقات موجود، مناسبتر به نظر رسید که این علل در سه دسته اجتماعی، فردی و روانی دستهبندی شوند. بر این اساس در ادامه به ذکر این سه دسته از دلایل میپردازیم:
الف) علل اجتماعی
نقش رسانه در ایجاد تمایل به مدیریت بدن
فشارهای بیرونی به منظور هماهنگ شدن با شیوههای مشخص بدن مطلوب، با گسترش تبلیغات و مجلات زنانه که زنان را هدف مصرف قرار دادهاند، ارتباط مستقیم دارد. در بیشتر مجلات مرتبط با زنان، محصولاتی و تشویق میشوند که غالبا مبتنی بر لاغریِ اندام و زیبایی مصنوعی از طریق استفاده از لوازم متعدد آرایشی یا حتی اقدام به اعمال جراحی زیبایی است. افراد، ظاهر خود را با تصاویرِ تبلیغی در رسانهها مقایسه میکنند و اگر خود را پایینتر از سطح تصاویر ببینند، با کاهش عزت نفس، افزایش نارضایتی از ظاهر، و تمایل و اقدام به آرایش و دستکاریهای بدنی مواجه میشوند. ماهواره از سایر رسانهها در این زمینه قدرت بیشتری دارد.
۲. افزایش سرمایه اجتماعی به وسیله مدیریت بدن
عدهای از افراد با آرایش، جراحی زیبایی و یا حجاب نامتعارف، دنبال افزایش ارتباط خود و برقراری ارتباط بهتر و مؤثرتر با دیگران هستند. این گروه معتقدند که با اقدام به این اعمال در جهت زیباتر شدن، بهتر میتوانند شروع کننده ارتباط و حتی جذب کننده ارتباط باشند. این گروه بیشتر خواهان برقراری ارتباط با جنس مخالف هستند. از سوی دیگر برخی معتقدند که با داشتن ظاهری زیبا، صفات خوب دیگری به ذهن مخاطب متبادر میشود؛ مانند: اجتماعی بودن، باکلاس بودن، باسواد بودن، باهوش بودن و… که در کیفیت روابط مؤثر است.
۳. آرایشکردن و بدحجابی، ابزارهایی برای همنوایی با دیگران و نقش گروه همسالان در این مسأله
محققان معتقدند، فرار از تحقیر و تمسخر دیگران، کسب تأیید گروهی و پذیرش اجتماعی از دلایل برخی کسانی است که برای همرنگی با جماعت، به زیباتر کردن صورت و ظاهر خود با آرایش و داشتن حجابهای نامتعارف، روی میآورند؛ زیرا در نظام روابط اجتماعی، قواعد و استانداردهایی برای تنظیم این روابط اجتماعی تولید میشود که برای اکثریت افراد مورد قبول است.
انسانها برای مصاحبت با دیگران به یک زبان مشترک، آداب مشترک، قوانین مشترک، لباس مشترک و… نیاز دارند. بیتوجهی یکی از اعضای گروه به این قواعد و هنجارها یا سرپیچی از آنها مورد انتقاد و سرزنش سایر اعضای گروه قرار میگیرد؛ ازاینرو از آنجایی که افراد به روابط اجتماعی نیاز دارند، باید با رعایت هنجارهای گروهی در جهت جلب اعتماد افراد گروه برآیند. چنانچه یکی از معیارها و ارزشهای مطلوب گروهی، آرایش زیاد و یا رعایت نکردن حجاب باشد، در صورت رعایت نکردن اصول آن، فرد مورد نظر، سرزنش و توبیخ رسمی و غیر رسمی میشود و در نهایت، ممکن است از گروه طرد شود.
۴. ضعف جامعهپذیری یا تربیت اجتماعی
جامعهپذیری یعنی فرآیندی که طی آن انسان، ارزشها، هنجارهای جامعه و گروهی را که در آن عضو است میآموزد. محققان معتقدند که بدحجابی و یا تمایل به آرایش زیاد صورت، درباره برخی کنشگران در فرآیند جامعهپذیری و کاستیهای تربیتی ریشه دارد.
این موضوع بیش از آنکه به شخص مربوط باشد به کارکرد کارگزاران جامعهپذیری همچون خانواده ها، شبکههای ارتباطی، محیطهای آموزشی، کانونهای فرهنگی و وسایل ارتباط جمعی مربوط میشود؛ زیرا در تربیت و شکوفایی استعدادهای جدید و آمادهسازی آنها برای ایفای نقشهای شهروندی در جامعه، نقش محوری دارند.
۵. مدیریت بدن، وسیلهای برای کسب فرصتهای اجتماعی
افراد، زیبا بودن را یکی از دلایل کسب فرصتهای اجتماعی متنوع میدانند؛ بنابراین تلاش برای افزایش شانس فرد در کسب فرصتهای اجتماعی، یکی از دلایل اقدام به آرایش یا بدحجابی است. ازدواج، اشتغال و کسب موفقیتهای تحصیلی و اقتصادی از جمله فرصتهایی است که دختران به دنبال کسب آن هستند. جلب توجه پسرانی که به زیبایی اهمیت میدهند، کار پیدا کردنِ راحتتر و موفقیت در کار با استفاده از آرایش صورت و بدحجابی، از جمله دلایل این دسته از افراد است.
ب) علل فردی
نقش دینداری و گرایشهای دینی
دینداری و گرایشهای دینی در ارتباط معکوس با میزان تمایل دختران به استفاده از لوازم آرایشی است. بدین معنا که هرچه میزان دینداری افراد و گرایش آنها به دین بیشتر باشد، میزان استفاده آنها از لوازم آرایشی و گرایش آنها به این عمل کمتر خواهد بود.
نوگرایی، بازاندیشی و ساخت هویت جدید
تمایل به نوگرایی به درجات مختلف در پسران و دختران جوان مشاهده میشود. فاصلهگرفتن جوانان از هنجارهای پیشین و رسیدن به هویتی متمایز از کسانی که پیش از آنان بودهاند و همچنین گرایش به فاصله گرفتن از والدین را میتوان گواه نیاز آنها به شکستن قالبهای موجود دانست. این امر زمانی نمود بیرونی پیدا میکند که به صورت تنوع در پوشش، آرایش و دستکاریهای بدنی، ظاهر میشود. در واقع مشخص شده است که برخی افراد به این دلیل آرایش میکنند و یا در ظاهر خود موازین شرعی حجاب و پوشش را رعایت نمیکنند که میخواهند هویت فردی جدید و خودی آرمانی را که مطلوب میدانند، بسازند.
این گروه با آرایشکردن و ظاهرسازی در جهت ارائه شخصیتی مطلوب و القای تصورات مثبت و ارزشمند در جامعه، مثل تعلق به طبقه اجتماعی بالا، به دیگران هستند. بدن در مبناهای هویتی جدید، حیطه و قلمرو شخصی فرد محسوب میشود و افراد در دوره مدرن، امکان هر گونه تغییر در ساختار فیزیکی و بدنی خود را به دست آوردهاند؛ در نتیجه افراد در ساختن این هویت جدید و مطابق معیارهای شخصی، هر گونه تغییری را در بدن خویش اعمال میکنند. این تغییر، تنوعی گسترده دارد و از نوع و میزان آرایش در صورت تا انواع پوششها و حتی جراحیهای پزشکی را در چهره و اندامها شامل میشود.
نفی خود و پنهانکردن خود، زیر ماسک آرایش و جراحی
برای این گروه، ساختن هویت جدید مهم نیست؛ بلکه برای آنها بیشتر، پنهان کردن خود، هویتشان و حتی ویژگیهای جسمی و روحیشان مطرح است. این گروه با انواع آرایشها، پوششهایِ جلب توجه کننده و جراحیهای متنوع، درصددند تا نقصهای احتمالیِ چهره و اندام خود را از دید دیگران پنهان کنند؛ نقایصی که در بیشتر اوقات، وجود خارجی ندارند و فقط به دلیل فشارهای روانی بر فرد در ذهن وی شکل گرفتهاند؛ به طور مثال انگهایی مانند اینکه فردی دارای چهره شهرستانی، دهاتی یا بیکلاس است، وی را ترغیب میکند تا با اعمال جراحی و یا اقدام به آرایشهای مختلف، هویتی را که ناپسند میانگارد، مخفی کند.
ج) علل روانی
تمایل به جلب توجه
بیشتر افراد در استفاده از لوازم آرایشی یا نوع پوشش و طراحی اندام خود، دنبال جلب توجه دیگران هستند. استفاده از این وسایل به نوعی همراه با پذیرش و تأیید این دختران از سوی دیگران است. وقتی زیبایی و تلاش برای زیباتر شدن، آن هم به هر نحوی، در یک جامعه به عنوان ارزش شناخته شود، افراد سعی میکنند تا با اقدام به آن، پذیرش و تأیید دیگران را داشته باشند و کاری کنند تا با جلب توجه دیگران، گوی رقابت را در زیبایی از دیگران بربایند.
تا پیش از این، شکل ظاهری افراد، ثابت و خارج از حیطه کنترل فرد بود و بنابراین افراد در تمام طول زندگی خود، شکل چهره و اندام خود را میپذیرفتند و با آن زندگی میکردند؛ اما امروزه که امکان تغییرات مختلف در آن به وجود آمده، افراد سعی میکنند تا در رقابتی که برای زیبایی در حال انجام است، از قافله عقب نمانند و برای جلب توجه دیگران، هرچه زیباتر به نظر آیند.
تشخصطلبی، برتریجویی و تمایزطلبی
عدهای از افراد با انتخاب نوعی پوشش و میزان خاصی از آرایش به دنبال این هستند که بین خود و دیگران تمایز ایجاد کرده و از این راه، خود را به عنوان فردی که دارای نوع خاصی از شخصیت و سبک زندگی است، به دیگران معرفی کنند. منطق پوشش و آرایش آنها تمایز است. آنها میخواهند با افراد مذهبی یا حتی غیر مذهبی متفاوت باشند؛ مثلا چادر به سر میکنند؛ اما در استفاده از لوازم آرایشی افراط میکنند. عدهای هم به دنبال آن هستند که از تیپهایی برای خودآرایی و پوشش استفاده کنند که هنوز در ایران به مثابه مد، مطرح نشده است. میل به ایجاد تمایز در این افراد باعث میشود تا آنها چنین کاری را انجام بدهند. در مجموع در این نوع از سبک زندگی که به صورت ایجاد تمایز در حجاب، پوشش و آرایش افراد جلوهگر میشود، جدا کردن خود از دیگران در درجه اول اهمیت است و معمولا کسانی، این کار را میکنند که سرمایه اقتصادی بیشتری در دسترس دارند.
نارضایتی از بدن و تصور بدنی؛ نقصان عزت نفس و اعتماد به نفس
افراد برای بالابردن میزان رضایت از تصویر بدنی خود به سمت استفاده از آن دسته از لوازم آرایشی یا حتی جراحیهای زیبایی میروند که میتواند تا اندازهای در جهت بهبود ظاهر عمل کند. محققان دریافتهاند که میزان نگرانی از تصویر بدن، هم تمایل و هم اقدام به آرایش را افزایش میدهد. همچنین میزان این نارضایتی از تصور بدنی و خودپنداره افراد، تأثیر مستقیم بر تمایل آنها به انواع جراحیهای زیبایی دارد. نارضایتی از ظاهر، تنها تمایل به آرایش را افزایش میدهد؛ اما اگر نارضایتی از ظاهر، باعث تداخل در عملکرد اجتماعی فرد شود و اجازه ندهد او به صورت معمولی به کارهای عادی زندگی خویش بپردازد، هم تمایل و هم عمل به آرایش را در فرد افزایش میدهد.
این امر نشانگر آن است که افرادی با این ویژگی، از میزان اعتماد به نفس و عزت نفس پایین رنج میبرند. میزان عزت نفس پایین، تمایل به انجام آرایش را در بین افراد افزایش میدهد. میزان نارضایتی از ظاهر، میزان عزت نفس افراد را کاهش میدهد. اینگونه افراد با اقدام به اعمال جراحی و آرایش کردن، اعتماد به نفس از دست رفته خود را دوباره پیدا میکنند، جسارت صحبت کردن مییابند، اجتماعیتر میشوند و قدرت اعتراض و اظهار نظر مییابند.
تغییر وضعیت روحی
برخی از افراد، دلیل آرایشکردنشان را تغییر وضعیت روحی میدانند. اینان معتقدند با آرایشکردن، خستگیشان برطرف میشود، انرژی میگیرند، شادابتر میشوند، احساس آرامش مییابند و عدهای هم احساس جوانی میکنند.
منابع
۱. مرادی، گلمراد (۱۳۹۱)، استفاده دانشجویان دختر از لوازم آرایشی و عوامل جامعه شناختی مؤثر بر آن، زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)، ش ۳۷، ص ۸۷-۱۰۶.
۲. شارعپور، محمود و همکاران(۱۳۹۱)، تحلیل جامعه شناختی عوامل مؤثر بر گرایش به حجاب، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، دوره ۵، ش ۳، ص ۱-۲۹.
۳. خواجه نوری و همکاران (۱۳۹۰)، رابطه سبک زندگی و تصور از بدن، تحقیقات فرهنگی، ش ۱۳، ص ۷۹-۱۰۴.
۴. موحد، مجید و اسفندیارغفاری نسب و مریم حسینی (۱۳۸۹)، آرایش و زندگی اجتماعی دختران جوان، زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)، ش ۲۸، ص ۷۹-۱۰۵.
۵. خواجه نوری و همکاران (۱۳۹۰)، سبک زندگی و مدیریت بدن، زن و جامعه، سال ۲، ش ۴، ص ۲۱-۴۸.
پایش سبک زندگی، سال اول، شماره ۳، مرداد ۱۳۹۳، صفحات ۱۲۹-۱۳۳.