در مواجهه با مسئله مصرف الکل راهکارهای مختلفی پیشنهاد شده است که میتوان آنها را در سه حوزه دولت، راهبردهای جهانی، خانواده و مذهب مطرح نمود. مذهب میتواند بهمثابه عاملی کلیدی در جهت کاهش مصرف مواد در جامعه تلقی شود؛ لذا در هر برنامه پیشگیری از اعتیاد، نباید نقش مذهب به فراموشی سپرده شود.
- آموزشهای مذهبی در تعالیم اسلام در مورد منع مصرف الکل و سایر مواد اعتیادآور را باید از دوران کودکی و با شیوههای مناسبی در تمامی سطوح سنی بهمثابه راهکاری مداخلهای در امر مبارزه و پیشگیری از اعتیاد مورد توجه قرار داد. در اینخصوص، استفاده از تجربه برخی از کشورهای اسلامی میتواند راهگشا باشد.
- اختصاص مبحثی تحت عنوان دیدگاه اسلام در مورد ضررهای مصرف الکل و مواد مخدر با استفاده از آیات قرآن، احادیث و فتاوای مراجع تقلید در کتابهای دینی و معارف دبیرستانها و دانشگاهها برای نهادینه شدن نگرشهای ضد مصرف مواد ضروری است.
- خانوادهها میباید تلاش کنند و با بهکارگیری روشهای مناسب، نسبت به پرورش اصول دینی و مذهبی در کودکان و نوجوانان خود مبادرت ورزند و ارزشهای سازنده اجتماعی را به آنان بیاموزند تا از آسیبپذیری آنان در برابر اعتیاد بکاهند.
- توجه به جو مذهبی حاکم بر کشور، استفاده از اندیشمندان روحانی، ائمه فرهیخته جمعه و جماعات برای وعظ درباره عوارض نامطلوب اعتیاد به مواد مخدر و جلب مشارکت مردم در پیشگیری از اعتیاد، امری ضروری و اجتنابناپذیر است.[1]
- در فرهنگ اسلامی و از زبان معصومین (ع) آمده است:
از تزویج و زن دادن به شرابخوار بپرهیز که اگر این کار را بکنی مثل این است که دخترت را به زنا کشاندهای و گفتار شرابخوار را باور نکن و گواهی و شهادت او را نپذیر و بر دارایی و مال خود، او را ایمن نساز. اگر چنانچه او را امین خود قراردهی خداوند را در این کار ضمانتی نیست، با شرابخوار همسفره و همسفر نشو و به وی لبخند نزن و با او مصافحه و معانقه نکن و اگر بیمار شد به عیادتش نرو و چون بمیرد به تشییعجنازهاش حاضر نباش.[2]
از رسول گرامی اسلامی (ص) نقل شده است:
«اَلخَمرُ اُمُّ الخَبائِث فَمَن شَرِبَها لَم تُقبَل صَلاتُه اَربَعین یَوماً…؛ شراب سرچشمه بدیهاست. هرکس شراب نوشد تا چهل روز نمازش پذیرفته نگردد.»[3]
رسول گرامی اسلام (ص) فرمودند: «لاتَجمَع الخَمرَ و الایمان فی جَوفٍ اَو قَلبِ رَجُلٍ اَبَداً؛ شراب و ایمان در یک قلب هرگز جمع نمیشوند.»[4]
همچنین آمده است: «مُدمِنُ الخَمرَ کَعابِدِ الوَثَن؛ دائمالخمر همچون بتپرست است.»[5]
مفضل بن عمر از امام صادق (ع) نقل میکند که فرمودند: «خداوند خمر را بهدلیل فعل (و کرداری که از نوشنده آن سر میزند) و فساد آن تحریم فرمود. نوشیدن خمر فرد را برای انجام و ارتکاب معاصی از جمله خونخواری و زنا جری و جسور میسازد. هنگامی که مست است محارمش از او ایمن نیستند و او نمیداند (چه میکند) و خمر برای نوشاننده خود جز شر و فساد چیزی نمیافزاید.»[6]
از امام باقر(ع) راجع به بزرگترین گناهان کبیره سوال شد. حضرت پاسخ دادند: «نوشیدن خمر، مصاحبش را به زنا، دزدی، کشتن انسان بیگناه، شرک به خدا وارد و وادار میکند و پیامدهای مسکر بر جملگی گناهان برتری دارد؛ همچنانکه درخت آن ]درخت خرما[ نیز بلندتر از بقیه درختان است.»[7]
این آسیبها در متون ادبی و شعری فارسی نیز وارد شده است.
ابلیس شبی رفت به بالین جوانی | آراسته با شکل مهیبی سر و بر را | |
گفتا که منم مرگ اگر خواهی زنهار | باید بگزینی تو یکی زین سه خطر را را را | |
یا آن پدر پیر خودت را بکشی زار | یا بشکنی از خواهر خود سینهوسر را | |
یا خود ز می ناب بنوشی دو سه ساغر | تا آنکه بپوشم ز هلاک تو نظر را | |
لرزید از این بیم جوان بر خود و جاداشت | کز مرگ فتد لرزه به تن ضیغم نر را | |
گفتا نکنم با پدر و خواهرم این کار | لکن به می از خویش کنم رفع ضرر را | |
جامی دو سه میخورد چو شد چیره ز مستی | هم خواهر خود را زد و هم کشت پدر را | |
ای کاش شود خشک بن تاک خداوند | زین مایه شر حفظ کند نوع بشر را |
از رسول خدا (ص) روایت شده که فرمودند: «لایَنالُ شَفاعَتی مَن شَرِبَ الخمر؛ شفاعت من (در روز محشر) به شارب خمر نمیرسد.»[8]
در جایی دیگر از امام (ع) نقل شده که فرمودند: «ولایید عَلَینا الحَوضَ مَن اَدمَنُ هذه الاَشرِبَه؛[9] و شارب خمر در قیامت در حوض (کوثر) بر ما وارد نمیشود.»
در جای دیگر آمده است «شارِبُ الخمر یَومَ القیامهِ یَاتی مُسوَدا وَجهَه، مائلاً شَدقَه، مُدلِعاً لِسانَه یُنادی العَطَش العَطَش؛ کسیکه در دنیا شراب بنوشد روز قایمت رو سیاه محشور میگردد؛ درحالیکه چهرهاش برگشته و زبانش از کام بیرون آمده، از فرط تشنگی فریاد برآورده و ندای واعطشا سر میدهد.»[10]
[1]. قربانی، «مواد مخدر: نقش مذهب در پیشگیری از اعتیاد»، مجله اصلاح و تربیت، آبان 84، شماره 44، ص 50.
[2]. نمازی، مستدرک البحار، ج 3، ص 197؛ شیخ طوسی، تهذیب، ج 7، ص 39.
[3]. ابن حنبل، مسند احمد، ص 197؛ دارمی، سنن دارمی، ص 111
[4]. احسانبخش، آثار الصادقین، ج 5، ص 432.
[5]. همان، ص 451.
[6]. شیخ صدوق، علل الشرایع، ص 476
[7]. مجلسی، بحار الانوار، ج 46، ص 358.
[8]. کلینی، الکافی، ج 6، ص 400.
[9]. شیخ طوسی، تهذیب، ج 9، ص 107.
[10]. کلینی، الکافی، ج 6، ص 397.