کاش خود را دوست‌تر داشتیم (نگاهی به مفهوم شفقت به خود از نظر اسلام و روان‌شناسی)

محمدرضا آتشین صدف/

«شفقت به خود» شاید برای خواننده عزیز اندکی غریب به نظر برسد؛‌ زیرا با خود می‌گوید که ما تاکنون آنچه بیشتر شنیده‌ایم، شفقت نسبت به دیگران بوده است و تا جایی که می‌دانیم بیشتر از ما خواسته‌اند که نسبت به خود نامهربان و سخت‌گیر باشیم. واقعیت این است که زندگیِ بسیاری از ما نیز امروز همین‌گونه می‌گذرد؛ یعنی نهایت شدتِ عمل و سخت‌گیری و نامهربانی را با خود داریم. بین خودمان بماند تا جایی که بعضی اوقات به خود بدوبیراه هم می‌گوییم؛ کلماتی که در ارتباط با دیگران هرگز به کار نمی‌بریم؛ ولی این حق را به خودمان می‌دهیم که آن‌ها را نثار خویش کنیم.

در این مقاله به پرسش‌های زیر پاسخ می‌دهم: منظور از خود شفقتی چیست؟ نگاه اسلام به خود شفقتی چیست؟ خود شفقتی از منظر روان‌شناسی چگونه تصویر می‌شود؟ آثار مثبت خود شفقتی چیست؟ چگونه میزان خود شفقتی‌مان را بسنجیم؟ چه راهکارهایی برای تقویت خود شفقتی در خود وجود دارد؟

1. معنای شفقت به خود

در فارسی از واژه «شفقت» به‌معنای عطوفت و مرحمت کردن و مهربانی، دلسوزی، ترحم و نرم‌دلی به ذهن ما می‌آید؛ اما در عربی معنای آن کمی متفاوت است؛ در کتاب مفردات راغب اصفهانی آمده است که شفقت یعنی مهربانی آمیخته به نگرانی؛ به این معنا که برای فردی که دوستش دارید، نگران باشید. حال درجات این شفقت متفاوت است؛ حداقل آن نسبت به کسی (که شامل خود ما هم می‌شود) این است که نه خود ما به او ضرری برسانیم و نه بخواهیم و نه بگذاریم که کسی یا چیز دیگری به او ضرری برسد و حداکثر شفقت این است که هم خود به او سود برسانیم و هم بخواهیم و کاری کنیم که از دیگران به او سود برسد.[1]

2. نگاه اسلام به شفقت به خود

همه ما قاعده طلایی «آنچه برای خود می‌پسندی برای دیگران نیز بپسند» را که ریشه روایی نیز دارد،[2] می‌شناسیم و پذیرفته‌ایم. می‌توان گفت شفقت داشتن نسبت به خود، یکی از نمونه‌های وارونه این قاعده است: یعنی «آنچه برای دیگران می‌پسندی، برای خود نیز بپسند!»؛ اما آیا اسلام با چنین مفهومی موافق است. پاسخ مثبت است. در ادامه این ادعا را اثبات می‌کنم.

در اسلام از ما خواسته شده است که نسبت به خود شفقت داشته باشیم. به این معنا که به خودمان آسیبی نرسانیم و به مصلحت خود کار کنیم. در ادامه به برخی از آموزه‌هایی که می‌توان این معنا را از آن‌ها برداشت کرد اشاره می‌کنیم:

الف) پرهیز از هلاکت خود

اگر کسی نسبت به خود دل‌سوزی و شفقت داشته باشد کاری نمی‌کند که سبب هلاکتش شود. در قرآن کریم به‌صراحت از به هلاکت انداختن خود نهی شده‌ایم.[3] در بسیاری از دیگر آموزه‌های اسلامی به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم به دوری از کارهایی که سبب هلاکت نفس می‌شوند توصیه یا امر شده‌ایم؛ برای مثال حضرت علی (ع) می‌فرماید:

حسادت باعث ذوب شدن تن (لاغر شدن جسم)[4]، از دست دادن سلامتی بدن[5] و سبب نابودی حسنات می‌شود.[6]

حتی با بررسی دقیق می‌توان گفت که تقریباً در اکثر رذایل اخلاقی بحث هلاکت نفس مطرح است؛ به‌ویژه در رذایلی مانند غضب، عجب، کبر، غرور، حرص. همچنین حرام بودن خودکشی و نیز ضرر رساندن به بدن خود، در همین حیطه می‌گنجد. چکیده معنای این روایات این است که باید با خود مهربان بود و اسباب زیان دیدن و از بین رفتن آن را فراهم نکرد.[7]

ب) کرامت نفس

حضرت علی (ع) می‌فرماید:

هرکس خود را گرامی بدارد با گناه کردن به آن اهانت نمی‌کند.[8]

می‌بینیم که در این روایت به‌صورت غیرمستقیم از ما خواسته شده است که گناه نکنیم؛ اما نه ازآن‌جهت که مثلاً گناه کردن باعث می‌شود خدا از ما به خشم آید یا با گناه کردن دچار عذاب جهنم می‌شویم؛ بلکه ازآن‌جهت که ما موجود ارزشمندی هستیم و گناه کردن سبب تحقیر و اهانت به آن می‌شود و این کار روا نیست و نوعی ضرر رساندن و آسیب رساندن به آن است. البته منافاتی ندارد با روایات دیگری که ما را از گناه نهی کرده‌اند؛ چون به خشم و عذاب الهی دچار می‌شویم؛ زیرا این دو نیز به حال ما ضرر می‌رسانند؛‌ پس شفقت به خود، اقتضا می‌کند که به خود اهانت نکنیم و گناه کردن اهانت به خود است.

ج) رفق و مدارا با خود

در برخی آموزه‌های دینی سفارش شده است که با خود با نرمی و لطافت و بدون سخت‌گیری و خشونت رفتار کنیم؛‌ برای نمونه حضرت علی (ع) می‌فرماید:

دل‌ها [نسبت به عبادت‌ها] گاهی اشتیاق دارند و گاهی روی‌گردان هستند؛ لذا در هنگام اشتیاق به‌سوی عبادت بروید؛ زیرا اگر دل را مجبور به عبادت کنید، کور می‌شود.[9]

بر اساس این روایت خیر و مصلحت دل و جان ما به این است که در عبادت‌ها (که بیشتر منظور عبادت‌های مستحبی است) بر خود فشار نیاوریم و خود را برخلاف میلش مجبور به انجام کاری نکنیم؛ چون ممکن است اثر عکس دهد و دیگر به‌کلی اشتیاقش را از دست بدهد و از عبادت تنفر پیدا کند؛ لذا باید نسبت به خود با مهربانی و شفقت رفتار کنیم تا عبادت‌ها را با میل و رغبت انجام دهد.

د) توصیه به شاداب و بانشاط کردن خود

در روایاتی داریم که مؤمن باید بخشی از اوقات شبانه‌روزی‌اش را صرف تفریح سالم و بهره‌گیری از لذت‌های حلال کند.[10] از چنین روایاتی به دست می‌آید که انسان باید شرایط روحی و روانی و نیازهای خود را در نظر بگیرد و به آن‌ها رسیدگی کند تا نشاط و سرزندگی و شادابی لازم را به دست آورد و از این رهگذر بتواند وظایفش را به‌خوبی انجام دهد.

س) ترحم بر خود و دوری از گناه

در روایات متعددی از ما خواسته شده است که بر خود رحم کنیم و از مخالفت پروردگار دوری کنیم؛‌ زیرا سرپیچی از فرمان خداوند سبب می‌شود زیان‌ها و مجازات‌های بزرگی به ما برسد؛ برای مثال حضرت علی(ع) هنگام تلاوت آیه «یا ایها الانسان ما غرّک بربّک الکریم» فرمود:

ای انسان، چه کسی تو را به گناهکاری دلیر کرد و چه چیز تو را به پروردگارت مغرور نمود؛ و چه چیز تو را به هلاکت خویش دل‌بسته ساخت؟ آیا دردت را درمانی نیست آیا از این خواب گران دیده نمی‌گشایی؟ چرا آن‌گونه که به دیگران مهر می‌ورزی به خود مهربان نیستی؟[11]

م) نهی از به ذلت و خواری انداختن خود

امام صادق (ع) می‌فرماید:

سزاوار نیست که انسان مؤمن خویش را خوار کند؛ پرسیدند چگونه انسان خود را خوار می‌کند؟ فرمود: با انجام کاری که لازم آید بابت آن عذرخواهی کند.[12]

اگر ما نسبت به کسی شفقت داشته باشیم، دوست نداریم خوار و خفیف شدن او را ببینیم؛‌ در شفقت نسبت به خود هم همین‌طور است؛‌ بنابراین با انجام کارهایی که از نظر دیگران زشت هستند و باید بابت آن‌ها عذرخواهی کنیم، درواقع با خود مهربانی کرده‌ایم و شفقت نسبت به خود را کنار گذاشته‌ایم.

آموزه‌های دیگری نیز هست که می‌توان از آن‌ها شفقت نسبت به‌خود را استفاده کرد؛ آموزه‌هایی مانند بی‌نیازی از دیگران، توجه به‌قدر و منزلت نفس و شناخت آن ‌که برای پرهیز از طولانی شدن بحث، از توضیح آن‌ها خودداری می‌کنم.

در پایان این بخش تذکر این نکته را سودمند می‌بینم که ممکن است کسی دلالت این آموزه‌ها بر شفقت بر نفس را با آموزه‌های دیگری مانند جهاد با نفس، مذمت نفس، بدبینی و اتهام به نفس، سخت‌گیری نسبت به خود و… ناسازگار ببیند. در توضیح باید گفت که بین این دو دسته آموزه‌ها منافاتی نیست. درواقع، آموزه‌هایی مانند جهاد با نفس و… نیز دلالت بر لزوم شفقت نسبت به خود دارند منتها در سطحی بالاتر؛ توضیح اینکه همان وجود ما انسان‌ها مرکب از روشنی و تاریکی است؛ همان‌گونه که جنبه‌هایی مانند فطرت، عقل و وجدان در ما هست (که خود حقیقی ما را تشکیل می‌دهند) جنبه‌های دیگری نیز در وجود ما هست؛‌ جنبه‌هایی مانند نفس اماره، غریزه نیز در ما هست که ممکن است تحت تأثیر عواملی مانند شیطان و دنیا به هیجان بیایند و بخواهند بر فطرت و عقل و وجدان غلبه کنند و فرماندهی مملکت وجود ما را به دست بگیرند؛ آن دسته از آموزه‌هایی که به بدبینی به خود و مقابله با خود و سخت‌گیری بر خود و… سفارش کرده‌اند؛ درواقع، همه زنگ هشدارهایی هستند نسبت به حمله این جنبه‌های زیان‌بخش به سعادت جاودانی ما؛ درواقع، معنای این دسته آموزه‌ها این است که نسبت به خود شفقت داشته باشید و مراقب باشید که هوس‌ها و لذت‌های زودگذر دنیایی را تحت تأثیر شهوت‌هایتان شما را نفریبد و سعادت بزرگ و ابدی خود را با چیزهای کم‌ارزش دنیای عوض نکنید؛ خلاصه آنکه آندسته از آموزه‌هایی نیز که گویی از ما می‌خواهند نسبت به خود نامهربان باشیم؛ درواقع، سفارش به نامهربانی به بخشی از وجود ماست که می‌تواند به‌کل وجود و سرنوشت ابدی ما زیان برساند و نامهربانی با آن بخش عین مهربانی با خود حقیقی و اصیل ماست.[13] اینجاست که معنای این روایت بهتر برای ما روشن می‌شود که امام صادق (ع) فرمود:

مردی به ابوذر نامه‌ای نوشت: از دانش، نکته‌ای تازه برای ما بیان کن. ابوذر به او نوشت: دانش که زیاد است، اگر بتوانی به کسی که او را دوست می‌داری بدی نکنی، این کار را بکن. آن‌شخص در نامه دیگری نوشت: آیا تو کسی را دیده‌ای که به محبوبش بدی کند؟! ابوذر در جواب نوشت: آری. خود تو محبوب‌ترین کس پیش خودت هستی. وقتی تو از فرمان خدا سرپیچی می‌کنی، به خودت بدی می‌کنی.[14]

 

3. شفقت بر خود از نگاه روان‌شناسی

یکی از مفاهیم مهم در روان‌شناسی مثبت‌گرا، شفقت به خود[15] است. این مفهوم و سازه شفقت از خود از سه مؤلفه اصلی تشکیل شده است:[16]

الف) مهربانی نسبت به خود در برابر قضاوت درباره آن

یعنی فردی که نسبت به خود شفقت دارد، در ناکامی‌ها و شکست‌ها به‌جای سرزنش کردن خود، تلاش می‌کند که با واقع‌بینی خود را درک کند و بپذیرد؛ درست همان‌طور که اگر دوستش دچار شکست بشود او همین رفتار را با او می‌کند.

ب) انسانیت مشترک در برابر انزوا

به این معنا که نقص داشتن و روبرو شدن با دشواری‌های زندگی تنها اختصاص به من ندارد؛ بلکه تجربه‌ای مشترک بین همه انسان‌هاست. اگر در جایی کم آورده‌ام و ناکارآمد بوده‌ام؛ نه اولین و نه آخرین انسانی هستم که در چنین وضعیتی قرارگرفته‌ام.

ج) ذهن‌آگاهی در برابر همانندسازی افراطی

به این معنا که ما باید نسبت به تجارب منفی‌مان در زندگی دیدگاهی متعادل داشته باشیم؛ یعنی احساسات دردناک خود را نه نادیده بگیریم و سرکوب کنیم و نه آن‌ها را بیش از آنچه واقعاً هستند، بزرگ کنیم. شفقت با خود در اینجا به این معناست که خود را از بیرون نگاه کنیم؛ گویی که شخص دیگری در این موقعیت قرار گرفته و ما اکنون وضعیت او را در زیر نظر داریم.

4. آثار و کارکردهای روان‌شناختی شفقت نسبت به خود

بر اساس پژوهش‌های روان‌شناختی گوناگون شفقت به خود آثار مثبت فراوانی به همراه دارد. افرادی که شفقت بیشتری نسبت به خود دارند حس رضایت از زندگی و احساس همبستگی اجتماعی در آن‌ها بالاتر است و داشتن عواطف مثبت بیشتری را تجربه می‌کنند. همچنین چنین افرادی اضطراب و شرم و حقارت کم‌تری را در زندگی خود احساس می‌کنند. پرسشی که در اینجا اهمیت دارد این است که آیا شفقت به خود علاوه بر کارکردهای مثبت روان‌شناختی فردی که به آن‌ها اشاره شد، در بهبود روابط بین فردی نیز مؤثر است؟ پاسخ مثبت است. برای نمونه یکی از عوامل مهم برای حفظ روابط بین فردی بخشایش‌گری است. به این معنا که بتوانیم کسی را که در حق ما خطایی مرتکب شده ببخشیم. توانایی بخشیدن افراد رفتاری سازگارانه و مثبت است که نشان‌دهنده رهاسازی احساس‌ها، شناخت‌ها و رفتارهای تنفرآمیز نسبت به فرد خطاکار است. ازآنجایی‌که شفقت بر خود و بخشایش‌گری، هر دو نیازمند این باورند که انسان‌ها موجودات کاملی نیستند و بنابراین شایسته درک و پذیرش‌اند، طبیعی است کسی که نسبت به خود شفقت دارد، توانایی بخشیدن دیگران را نیز دارد؛ زیرا شفقت به خود به یک معنا عبارت است از توانایی بخشیدن خود و کسی که بتواند خود را ببخشد، دیگران را نیز می‌تواند ببخشد.[17]

5. چقدر نسبت به خود شفقت داریم؟

اگر می‌خواهید میزان شفقت به خود را بسنجید می‌توانید از این مقیاس معتبر استفاده کنید. این مقیاس توسط نف و همکاران در سال 2003 ساخته شده است.[18]

خواهشمند است عبارت‌های زیر با به‌دقت مطالعه نموده و یکی از 5 گزینه را که به بهترین وجه ممکن، ویژگی‌های شخصیت شما را توصیف می‌کند، انتخاب نمایید. سعی نمایید به‌تمامی سؤالات پاسخ دهید.

 

عبارات کاملاً موافقم موافقم نظری ندارم مخالفم کاملاً مخالفم
1 من نسبت به عیب‌ها و نقص‌هایم، دیدگاهی انتقادی دارم.
2 وقتی احساس غمگینی دارم به‌صورت وسواسی و مدام به اشتباهاتم فکر می‌کنم.
3 وقتی اتفاق بدی می‌افتد آن را به‌عنوان بخشی از زندگی که برای هرکسی رخ می‌دهد در نظر می‌گیرم.
4 وقتی در مورد عیب‌هایم فکر می‌کنم بیشتر احساس می‌کنم از همه مردم دنیا مجزا هستم.
5 هنگام تجربه حوادث ناراحت‌کننده اغلب سعی می‌کنم با خودم مهربان باشم.
6 وقتی در چیزی که برایم اهمیت دارد شکست می‌خورم احساس بی‌لیاقتی و بی‌کفایتی مرا از پای درمی‌آورد.
7 زمانی که به دلیل شکست ناراحت می‌شوم به احساس سایر مردم در چنین شرایطی فکر می‌کنم.
8 وقتی در موقعیت دشواری هستم نسبت به خودم سخت‌گیر هستم.
9 هنگامی‌که چیزی مضطربم می‌کند سعی می‌کنم عواطفم را در تعادل نگه دارم.
10 وقتی در چیزی احساس بی‌کفایتی و بی‌لیاقتی می‌کنم به خودم گوشزد می‌کنم که بیشتر مردم هم احساساتی شبیه من را تجربه می‌کنند.
11 نسبت به جنبه‌هایی از شخصیتم که دوست ندارم بی‌حوصله و ناشکیبا هستم.
12 وقتی در موقعیت دشواری هستم با ملاطفت و مهربانی از خودم مراقبت می‌کنم.
13 زمانی که غمگین هستم، تمایل دارم که احساس کنم احتمالاً دیگران از من شادتر هستند.
14 وقتی حادثه دردناکی رخ می‌دهد، سعی می‌کنم تعادل و خونسردی خودم را حفظ کنم.
15 شکست را به‌عنوان بخشی از شرایط انسانی در نظر می‌گیرم.
16 زمانی که جنبه‌هایی از خودم را درمی‌یابم که دوست ندارم، غمگین می‌شوم.
17 وقتی در چیز مهمی شکست می‌خورم سعی می‌کنم شکست را در ذهنم نگه دارم.
18 وقتی در حالت کشمکش و دودلی هستم، فکر می‌کنم دیگران شرایط بهتر و مناسب‌تری دارند.
19 در سختی با خودم مهربان هستم.
20 وقتی چیزی مرا ناراحت می‌کند در احساسات خود غرق می‌شوم.
21 هنگامی احساس ناراحتی می‌کنم نسبت به خودم بی‌رحمانه رفتار می‌کنم (نامهربان هستم).
22 هنگامی‌که احساس ناراحتی و غمگینی دارم، بی‌پرده و صادقانه آن‌ را می‌پذیرم.
23 بی‌کفایتی‌هایم را با سعه‌صدر می‌پذیرم (نسبت به عیب‌هایم شکیبا هستم).
24 زمانی اتفاق دردناکی برایم رخ می‌دهد، بیش‌ازحد آن را جدی می‌گیرم.
25 وقتی در چیزهایی که برایم مهم است شکست می‌خورم احساس تنهایی می‌کنم.
26 سعی می‌کنم نسبت به جنبه‌هایی از شخصیتم را که دوست ندارم، شکیبا و پذیرا باشم.

 

روش نمره‌دهی

۱. در پرسش‌های ۳، ۵، ۷، ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۴، ۱۵، ۱۷، ۱۹، ۲۲، ۲۳ و ۲۶ گزینه کاملاً مخالفم ۱ نمره، مخالفم ۲ نمره، نظری ندارم ۳ نمره، موافقم ۴ نمره و کاملاً موافقم ۵ نمره دارد. نمره آن‌ها را مشخص کنید و جمع بزنید.

۲. در پرسش‌های ۱، ۲، ۴، ۶، ۸، ۱۱، ۱۳، ۱۶، ۱۸، ۲۰، ۲۱، ۲۴ و ۲۵ گزینه کاملاً مخالفم 5 نمره، مخالفم 4 نمره، نظری ندارم ۳ نمره، موافقم 2 نمره و کاملاً موافقم 1 نمره دارد. نمره آن‌ها را مشخص کنید و جمع بزنید.

۳. حال نمره به‌دست‌آمده در مرحله یک و دو را به هم جمع کنید. هرچقدر نمره شما بیشتر باشد، میزان شفقت به خود در شما بیشتر است که نشانه خوبی است. حداکثر نمره‌ای که کسی می‌تواند در شفقت به خود در این آزمون به دست آورد، ۱۳۰ است.

6. راهکارهایی برای تقویت شفقت به خود

به آموزه‌های اسلامی‌ای که ما را به شفقت داشتن نسبت به خود سفارش می‌کنند، توجه کنید؛‌ آموزه‌هایی مانند پرهیز از هلاکت نفس، کرامت نفس، رفق و مدارا با خود، توصیه به شاداب و بانشاط نگه‌داشتن خود، ترحم به خود، نهی از ذلیل کردن خود، حرام بودن ضرر رساندن به خود، شناخت قدر خود و…

هر وقت اشتباهی مرتکب می‌شوید و می‌خواهید با خود گفتگو کنید و خود را ملامت کنید با خود از ادبیات مؤدبانه‌ای استفاده کنید؛ انگار که شخص دیگری این کار را کرده و می‌خواهید او را ملامت و نصیحت کنید.

هرگاه در زندگی دچار شکستی می‌شوید توجه داشته باشید که شما نه اولین فرد و نه آخرین فردی هستید که در چنین وضعیتی قرار گرفته‌اید. به‌قول‌معروف، گر حکم شود که مست گیرند/ در شهر هر آنکه هست گیرند.

هرگز از خود ناامید نشوید؛ اشتباهات و گناهان شما هرچقدر که می‌خواهد باشد؛ چون خدا هیچ‌وقت از شما ناامید نمی‌شود؛ نشان به آن نشان که درِ توبه او همیشه باز است.

خود را بنده‌ای محبوب خدا بدانید. به آیات قرآن و احادیث (مخصوصاً احادیث قدسی) که مربوط به محبت خدا به بندگانش است، رجوع کنید و آن‌ها را مکرر بخوانید. البته ممکن است به‌خاطر اشتباهات و گناهانمان محبوب‌ترین بنده او نباشیم؛ ولی به‌هرحال دوستمان دارد؛ شبیه مادری که هرچند فرزندش نافرمان و ناخلف باشد؛ ولی باز اگر یک‌روز او را نبیند دلش برایش تنگ می‌شود و همیشه سهم غذایش را نگه می‌دارد و درِ خانه را به رویش قفل نمی‌کند تا بتواند به خانه برگردد.

 

[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، 1 جلد، بیروت، دار القلم، چاپ: اول، 1412 ق. ص ۴۵۸.

[2]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج‌البلاغة (للصبحی صالح)، قم، چاپ اول، 1414 ق، ص 397.

[3]. بقره: ۱۹۵.

[4]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، قم، چاپ دوم، 1410 ق، ص ۵۴.

[5]. ابن أبی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج‌البلاغة لابن أبی الحدید، قم، چاپ اول، 1404 ق، ج 19، ص 49.

[6]. تمیمی آمدی، پیشین، ص ۱۰۳.

[7]. زینلی، روح‌الله، شفقت برخورد در آموزه‌های اسلامی، فصل‌نامه مشکوة، پاییز 1395،  شماره 132 علمی-ترویجی/ISC (25 صفحه – از 36 تا 60)، ص ۴۸.

[8]. تمیمی آمدی، پیشین، ص ۶۲۴.

[9]. نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، چاپ اول، 1408 ق، ج ۳، ص ۵۵.

[10]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (ط – الإسلامیة)، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق، ج ۵، ص 87..

[11]. شریف الرضی، پیشین، ص 344.

[12]. طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق، ج ۶، ص ۱۸۰.

[13]. زینلی، پیشین، ص ۵۳-۵۷.

[14]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی (ط – دار الحدیث)، قم، چاپ اول، 1429ق، ج 4، ص 280.

[15]. Self-Compassion

[16]. در نگارش این بخش، بیش از همه از این مقاله استفاده شده است: سهیلا یعقوبی و ناهید اکرمی، نقش شفقت خود در پیش‌بینی بخشایش‌گری و همدلی در جوانان، پژوهش‌نامه روان‌شناسی مثبت، مقاله 4، دوره 2، شماره 3، پاییز 1395، (صفحه 35-48) ص 36- 37.

[17]. یعقوبی و دیگران، پیشین، ص ۳۷.

[18]. همان، ۲۹.

منبع پایش سبک زندگی/سال پنجم/شماره بیست و ششم/پاییز و زمستان1397
مطالب مرتبط
ارسال پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.